خلاصه ماشینی:
"اما همین ماهیت هنر اسلامی و علوم اسلامی و درک معنوی لازم برای خلق آن حتی از دیدگاه غیراسلامی نیز بر هر ناظر بیغرضی-نه کسی که با ایدئولوژیهای مختلفی که جهانبینیهای فراگیر امروز به جای دین سنتی به نمایش میگذارند کور شده است-آشکار خواهد ساخت که هر نسبتی هم که میان هنر اسلامی و آیین وحی وجود داشته باشد،این نسبت نمیتواند فقط در ساحت تغییرات اجتماعی-سیاسی حاصل از اسلام باشد.
14خلق چنین هنری،گرچه به اصل اسلام مربوط نیست و حتی هنری مقدس محسوب نمیشود و به سخن دقیقتر هنری دینی است15،با این همه مشیر به وجود نسبتی میان معنویت اسلامی و هنر اسلامی است و این نه فقط در مظاهر بزرگ این هنر در حوزههایی مانند خوشنویسی و معماری است بلکه در شاخههای خاصتر و محدودتری مانند تعزیهء شیعی،نمایشی که بهطور مستقیم منعکسکنندهء درک شیعه از تراژدی است،نیز آشکار است.
نمازهای یومیه که در فواصل معینی از روز و شب خوانده میشوند و بهگونهای متقارن مانع از خفگی روح بر اثر رؤیاهای روزانه میشوند،تقرب به فطرت پاک روح را میسر می سازند که نخستین مسجد است و مساجد موجود در شهرهای اسلامی فقط تقلیدی از آن هستند،اشارات پیوسته در قرآن کریم به حقایق اخروی و گذرایی دنیا،تکرار پیوستهء آیات قرآنی که روح مسلمانان را در قالبی از نگرشهای معنوی میریزد،تأکید بر جلال خداوندی که مانع از صورت گرفتن هر نوع انسانگرایی پرومتهای میشود و بسیاری دیگر از عوامل مرتبط با عظمت فکری خاص اسلام ذهن و روح هر مسلمانی را قالب دادهاند و پیوسته نیز قالب میدهند."