چکیده:
تناوب و تضمین نحوی دو اصطلاح هنجارگریز در نحو زبان معیار بهشمار میروند. مقصود از تناوب یعنی خارج شدن حرفی از معنای اصلی خود به معنای حرف دیگر، اما تضمین نحوی یعنی یک فعل، دو معنا را در خود میآمیزد؛ یک معنا از طریق لفظ و معنای دیگر از طریق قراینی که در جمله وجود دارد، حاصل میگردد و فایده اصلی آن، ایجاز در لفظ و شمولیت در معناست. از میان روشهای مختلف ترجمه، ترجمه معنایی مناسبترین روش برای ترجمه چنین واژگانی است. این جستار، با شیوه توصیفی - تحلیلی، در صدد بررسی معنای دقیق تناوب و تضمین نحوی و مسائل مربوط به آنها و نیز بررسی آن در شاخصترین ترجمههای معاصر و بایستههای ترجمه آن در قرآن کریم است. بررسیها نشان میدهد که در بسیاری از موارد، معادلی دقیق با ذکر همه مؤلفههای معنایی برای واژههای «متناوب» در ترجمههای فارسی انتخاب نشده است.
Tanawub and syntactic tadmin are regarded as two norm-evading terms in the standard language syntactic. Tanawub means a word leaving its main meaning for another meaning, but syntactic tadmin means a single verb intermixing two meanings in itself; one meaning is obtained through wording and the other through the evidences existing in the sentence and its main benefit is brevity in wording and inclusiveness in meaning. Among various translation methods, the semantic translation is the most suitable method for translating such terms. Using a descriptive-analytical method, this research is intended to examine the exact meaning of tanawub and syntactic tadminand the relevant problems as well as studying them in the most eminent contemporary translations and the requisites of their translation in the Holy Qur’an. Surveys show that in most cases no accurate equivalent mentioning all semantic components has been designated for the term mutinawib (alternative) in the Persian translations.
خلاصه ماشینی:
» (ابن منظور، بيتا: ريشه نوب ) اما در اصطلاح ، يعني جانشين شدن کلمه اي (اسم ، فعل و حرف ) به جاي کلمه اي ديگر؛ به نحوي که معناي کلمه نخستين را به خود گرفته و با توجه به بافت ، جانشين کلمه نخستين ميشود (سليمان ، ٢٠٠٨: ٩١).
» (ابن عاشور، ١٩٨٤، ج ٧: ص ٣٢٣) در اين آيه ، خداوند متعال به جاي اينکه بگويد: «إّني وجهتُ وجهي إلي الذي»، فرمود: «للّذي» که اين جانشيني، خروج از قوانين مألوف و معتاد فعل «وجه » است ؛ چون اين فعل براي اشاره به مکان مقصود با حرف جر «إلي» متعدي ميشود.
ارزيابي ترجمه ها پيداست که تنها آقاي مکارم شيرازي تا حدودي توانستند معناي تضميني فعل «يسارعون في» را در ترجمه لحاظ کنند، اما دو مترجم ديگر در اين آيه شريفه ، تنها معناي وضعي و لفظي فعل «يسارع » با حرف جر «إلي» را مد نظر قرار دادند که نميتواند ترجمه دقيقي از اين فعل باشد؛ چون همان طور که گفتيم ، اين فعل با حرف جر «في» تنها به معناي سرعت بخشيدن صرف نيست ، بلکه با توجه به تفاسير، معناي «ميل و علاقه در انجام کار» را نيز ميرساند.
ارزيابي ترجمه ها همان طور که در اين ترجمه ها ملاحظه ميشود، اساتيد محترم تنها به معناي لفظي و وضعي «ظلم » که همانا ستم کردن است ، توجه کرده اند و به معناي تناوبي فعل که در نتيجه حرف جر «باء» متعدي گشته ، ملاحظه اي نکردند، به طوري که معناي تضميني در ترجمه ها قيد نشده است .