خلاصه ماشینی:
"فیلم«روز آغاز میشود»نشانگر آنچیزی است که میتوان آنرا نحوهء استفادهء کلاسیک رجعت به گذشته خواند،بنحوی که داستانی که بیان میکند خارج از ترتیب تاریخی بوده، بطوریکه یک تأثیر اضافی را موجب گردد.
فیلم که با نقطه اوج داستان آغاز شده و سپس از خلال رویدادهائی که به آن منتهی میشود عبور کرده و چنین بنظر میرسد طرحی است که با سینما به ویژه مناسبت دارد.
چنانچه در فیلمهای وسترن میبینیم،برای ما کافی است که از خود پرسش کنیم چگونه چیزهائی که میدانیم اتفاق خواهد افتاد،قرار است منظم شوند؟در هر حال حوادث در فیلم«روز آغاز میشود»میتوانست مجددا در یک نظم و ترتیب تاریخی مونتاژ شده و نتیجهء کار فیلمی بود که میتوانست مفهوم داشته باشد حتی اگر آنچنان گیرا بنظر نمیرسید.
شاید جالب توجهترین حالت برای آرشیو فیلمهائی باشند که رویدادها در آنها با یک نظرگاه شخصی و یک بعدی توسط قصهگوئی که پاسخ کلیه پرسشها را میداند،بیان میشود زیرا فیلمی میتواند از رجعت به گذشته استفاده کند که نه فقط برای بازگشت به زمان گذشته، بلکه همچنین برای ورود به اندیشهء فردی دیگر بکار رود.
شکل کلی داستان فیلم که در حقیقت به هیچ چیز تقلیل یافته است،جستجو برای یافتن دخترکی گمشده بنام آنا در یکی از جزائری است که مورد بازدید قرار گرفته و این راز تا آخر فیلم گشوده نمیشود.
ده دقیقهء آخر فیلم«کسوف»یعنی نماهائی که مکان ملاقات دو دلداده را نشان میدهد و در رسیدن به آنجا که آخرین محل قرار ملاقات آنها است موفق نمیشدند با تصاویر آبسترهتر و بیروحی از جهت عاطفی ترکیب شده و فصل مونتاژی آشفته و درهمپیچیده نابرابری ایجاد میکند که از زمان ساخته شدن فیلم«اکتبر» (آیزنشتاین)سابقه نداشته است."