خلاصه ماشینی:
"درگاه خوردن بکام اندرون زهر یابی رطب را بدین خانه منگر.
که حراقه سوزد اگر افتد ایدر بدامان حطب را تو خود گور خود چند جوئی،چه خواهی که پرورد در خانه شور و شعب را نه این محتسب مست و خسبیده باشد کزو بر توانی ربودن حسب را بهمسایه مفروش آن هیزم تر که دودش کند تیره چشم سبب را نه مهلت دهد مهر اقلیم ایران کزین بیشتر گسترد بال شب را تو کز زخم تیر جهودی در افغان نگهدار شامات و مصر و حلب را مزن مشت بر نشتر ارنه بنالد هر آنکو هدف گشت تیر دو لب را به بیهوده با شیر بازو میفکن بهوش آ و بشناس این بو العجب را چو بیمار در بستر از ضعف نالد چه خواهد خریدن بجان باز تب را تو خود بال و پر سوخت خواهی در این ره مکن تیز بیجا شرار غضب را یکی نکته گویمت بپذیر و از کف منه چون گهر پند مرد ادب را نه داناست آنکس که ویران پسندد بنا هوشیارانه جسر عقبزا گرفتار خصمی قوی پنجه گردد فراموش کند هر که الطاف رب را کنونت که بزم است آرام«ناعم» بهوش آ و میدان بهای طرب را"