چکیده:
اصولا سیاست خارجی یکی از کارویژههای مهم بازیگران در عرصه بینالملل میباشد، به گونهای که نداشتن سیاست خارجی صحیح و مناسب منجر به سردرگمی در اهداف و کارکردهای بازیگران در عرصه بینالملل میشود. یکی از مفاهیمی که با سیاست خارجی بسیار مرتبط میباشد و به عنوان یکی از عناصر آن مطرح میشود، قدرت میباشد. پژوهش حاضر با مفروض پنداشتن قدرت به عنوان یک ابزار بسیار مهم در ترسیم سیاست خارجی و با پذیرش این واقعیت که سیستم بینالملل سیکلی میباشد و چرخههای متعددی از سیکل را تجربه کرده است، سعی در پاسخ به این پرسش دارد که سیکلی بودن سیستم بینالملل و پدیدههای موجود در آن چه تاثیری بر سیاست خارجی بازیگران دارد؟ سیکل بلند، نقاط عطف، فازهای سیکلی و غیرخطی بودن وقایع و پدیدهها در نقاط عطف و فازهای سیکل بلند از مهمترین پارامترهای سیاست خارجی در سیکلهای سیستم بینالملل میباشد. بر همین اساس بازیگران سیستم بینالملل با توجه به سیکل موجود به ترسیم استراتژی و سیاست خارجی خود میپردازند و ارتباط بین سیاست خارجی با سیکلهای قدرت یک ارتباط مستقیم و بیواسطه میباشد به گونهای که کارآمدی سیاست خارجی کشورها بسیار متاثر از سیکلهای بلند قدرت و فازهای مختلف آن، در روابط بینالملل میباشد.
foreign policy is one of important functions of actors in international system, so that lack of proper and correct foreign policy leads to confusion about goals and functions of the actors in the international system. one of the concepts that is very much related to foreign policy and is one of elements foreign policy is Power. The present article by assuming power as a very important tool in drawing foreign policy and accepting this fact that the international system is cyclical and has experienced multiple cycles of cycle, attempt at answer to question that cyclical of the international system and its phenomena what affection have on actors foreign policy? Long cycle, points turning, cycle phases and non linearity of events and phenomena in points turning and long cycle phases are the most important foreign policy parameters in international system cycles. therefore, the international system actors drawing their foreign policy and strategy with respect to the existing cycles, and the relationship between foreign policy and the cycles of power is a direct and immediate connection, so that the effectiveness of foreign policy states is highly influenced from high power cycles and different phases in international relations.
خلاصه ماشینی:
بـر همـین اسـاس بـازیگران سیسـتم بین الملل با توجه به سیکل موجود به ترسیم استراتژی و سیاسـت خـارجی خـود میپردازنـد و ارتباط بین سیاست خارجی با سیکل های قدرت یک ارتبـاط مسـتقیم و بیواسـطه میباشـد بـه گونه ای که کارآمدی سیاست خارجی کشورها بسیار متأثر از سیکل های بلند قـدرت و فازهـای مختلف آن ، در روابط بین الملل میباشد.
بر این اساس پرسش پژوهش این است که سیکل قدرت چه تأثیری بر سیاسـت خارجی و استراتژی بازیگران دارد؟ تئوری سیکلی در روابط بین الملل دارای یک سـری مفروضات و یک سری اصول میباشد.
با توجه به این مفروضات و اصول ، در پاسخ به پرسش اصـلی ایـن فرضـیه مطـرح میشود؛ از آنجایی که جایگاه و نقش بازیگران بر اسـاس قـدرت در سیسـتم بین الملـل تعیین میشود و سیستم بین الملل نیز نقش تعیین کننده ای بر سیاست خـارجی بـازیگران دارد، سیاست خارجی بازیگران در هـر سـیکل و فازهـای مختلـف آن ، قواعـد رفتـاری خاص خود را میطلبد.
جنگ منجر بـه حاکمیـت یـک دولـت جدیـد میشود که دارای برتری نظامی است ، دولت برتر ممکن است کالاهای عمـومی مثـل امنیـت نظامی، رژیم های جهانی و یک مجموعه ای از قوانین برای ایجاد روابـط اقتصـادی بین المللـی ارائه دهد (٢٠٠٣٥٤,Kohout).
٨٨ تغییرات بنیادین در سیستم درنهایت منجر به تحول سیستم میشود و ایـن امـر بـه نوبۀ خود باعث تغییر در نقش ها و انتظارات بازیگران به ویژه قدرت های بـزگ میشـود و احتمال وقوع جنگ را افزایش میدهد.
V. (2010), A spectral analysis of world GDP dynamics: Kondratieff waves, Kuznets swings, Juglar and Kitchin cycles in global economic development, and the 2008–2009 economic crisis.