چکیده:
بازگشت دوباره بشر قرن بیستویکم به معنویت» زمینة پیدایش معنویتهای
نوپدید( کاذب) را بهدنبال داشته است که عرفان کیهانی(حلقه) در کشور ما بهعنوان یکی از
مطرحترین آنها معرفی میشود؛ لذا در این نوشتار برآنیم که مباحث و اصول این جریان
معنوی را که از سوی آقای محمدعلی طاهری در کتاب «عرفان کیهانی(حلقه)» بهعنوان
اساسنامة این جریان؛ بیان گردیده است» در حوزة نظری و عملی با رویکرد تحلیل عقلی و
مقایسه با عرفان اصیل اسلامی آرزیابی و سنجش بیطرفانه کنیم تا به شناختی صحیح و
دقیق از مبانی آن دست یافته آرزش و جایگاه آن را دریابیم.
خلاصه ماشینی:
با مراجعه به تفاسیر مختلف درمییابیم آیة مزبور به رابط و واسطهاى اشاره دارد كه عبد و رب را به هم وصل مىكند، و آسمان را به زمين مرتبط میسازد (طباطبائی، 1374، ج 3، ص 572)، حال این سؤال مطرح میشود که این رابط و ریسمان چیست که همة انسانها را دعوت به چنگزدن به آن میکند و از پرداختن و توجه به غیر آن، که مایة تفرقه و جدایی میشود، پرهیز میدهد؟ با مراجعه به روایات و تفاسیر ذیل آن[4] روشن میشود که منظور از ريسمان الهى، هرگونه وسيلة ارتباط با ذات پاك خداوند است، خواه اين وسيله، اسلام باشد، يا قرآن، يا پيامبر و اهلبيت او، و بهعبارتديگر، تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسيع «ارتباط با خدا» كه از معنای «بِحَبْلِ اللّهِ» استفاده مىشود، جمع است (مکارم شیرازی،1374، ج 3، ص 29؛ طبرسی،1372، ج 2، ص 805).
مهمترین اصل معرفتی در اصل دوازدهم، ایشان درصدد تبیین جایگاه والای شعور کیهانی در منظومة معرفتی و عقیدتی ارائهشدة خود است و با یک تقسیمبندی جدید و ابداعی، مهمترین اصل اعتقادی را باور به شعور کیهانی و کارکرد آن معرفی میکند: «اعتقادات افراد به دوبخش زیربنا و روبنا تقسیم میشود: زیربنا، بخش اشتراک فکری همة انسانها بوده، همانگونه که در بخش نظری و عملی عرفان کیهانی (حلقه) به اثبات میرسد، شعور الهی یا هوشمندی حاکم بر جهان هستی است، که در این شاخة عرفانی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
[2] اعتقادات افراد به دوبخش زیربنا و روبنا تقسیم میشود؛ زیربنا بخش اشتراک فکری همة انسانها بوده، همانگونه که در بخش نظری و عملی عرفان کیهانی (حلقه) به اثبات میرسد، شعور الهی یا هوشمندی حاکم بر جهان هستی است که در این شاخة عرفانی بهرهبرداری میشود.