چکیده:
پرسش از چیستی نفس و مباحث نفس از دیرباز فلاسفه را به خود مشغول داشته است. از این روی هرکدام بر اساس مبانی فکری خویش و با توجه به یافتههای علوم رایج زمان خود تلاش نمودهاند تا پاسخی در خور و شایسته به آن پرسشها بدهند. سهروردی و ملاصدرا نیز از این امر مستثنی نیستند از این جهت بخش قابل توجهی از آثار این دو فیلسوف به بررسی، تبیین و تحلیل نفس و مسائل آن اختصاص یافته است. این دوحکیم هرکدام به نحوی تلاش نمودهاند تا بر اساس نظام فکری فلسفی خویش به پرسشهای اساسیای که پیرامون نفس مطرح بوده، پاسخ دهند و دیدگاه خویش را بیان نمایند.
این مقاله تحت عنوان «بررسی و تحلیل تطبیقی جاودانگی نفس در اندیشه سهروردی و ملاصدرا» تلاشی است جهت بیان و تبیین و تحلیل تطبیقی دیدگاههای این دو حکیم دربارة ادلة اثبات جاودانگی نفس، سرنوشت نفوس بعداز خلع بدن، چگونگی استمرار حیات بعداز مرگ، تناسخ وذکر تفاوت ها وشباهت های دیدگاه های این دوفیلسوف می باشد.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله تحت عنوان «بررسي و تحليل تطبيقي جاودانگي نفس در انديشه سهروردي و ملاصدرا» تلاشي است جهت بيان و تبيين و تحليل تطبيقي ديدگاههاي ايـن دو حکـيم دربـارة ادلـۀ اثبـات جـاودانگي نفـس ، سرنوشت نفوس بعداز خلع بدن، چگونگي استمرار حيات بعداز مرگ، تناسخ وذکر تفاوت ها وشباهت هاي ديدگاه هاي اين دوفيلسوف مي باشد.
«از نظرگـاه سهروردي، نفس ناطقه انساني پس از نابودي بدن به عدم و نابودي نمي گرايد زيـرا عـدم و نـابودي نفس يا بايد به سبب خود نفس ناطقه و نور مجرد باشد يا به سبب علت و موجبش ؛ يعني نور قاهر، که هيچ يک از اين دو صورت، فرض معقول و مقبولي نيست امـا خـود نفـس و نـور مجـرد باعـث نابودي خويش نخواهد شد؛ چرا که لازم مي آيد چيزي مقتضي عدم خود شود کـه ايـن امـر شـدني نيست و اگر چنين بود اصلا به وجود نميآيد اما علـت و پديـد آورنـده نفـس هـم باعـث عـدم آن نخواهد شد چون پديد آمدن اين نور مجرد بـدون خواسـت و اراده آن نبـوده اسـت » (يـزدان پنـاه، ١٣٨٩، ج ٢: ٤٥٢).
حال با تفصيل به بررسي سرنوشت نفـوس سـه گانـه ، بعـد از مفارقت از کالبد انساني، بنابر ديدگاه سهروردي در نظام نوري وي ميپردازيم : ١- دسته اول، نفوس کامل و پاک: اگر نفس ناطقه انساني به مرتبه اي برسد که بـرازخ ظلمـاني و شواغل مادي بر آن غلبه نداشته باشند و چيره نشوند.
٣- تفاوت ديگر ديدگاه ملاصدرا با سهروردي اين است که سهروردي بـه ماننـد ديگـر فلاسـفه پيشين ، از آنجا که حدوث نفس را مجرد ميداند بقاي آن را نيز مجرد و روحاني ميدانـد.