چکیده:
تاریخ اسلام با قتل عثمان (٣٥هــ.ق /٦٥٦م ) نخسـتین جنـگ داخلـی را تجربـه کـرد. امـام علی (ع ) از برجسته ترین اصحاب پیامبر(ص ) به عنوان رهبر جامعه اسلامی و جانشـین عثمـان انتخاب شدند؛ ایشان در مـدت زمامـداری خـویش (چهارسـال و نـه مـاه ) اقـدام بـه نبردهـای جمل (٣٥هـ.ق /٦٥٦م )، صفین (٣٧هـ.ق /٦٥٧م ) و نهروان (٣٨هـ.ق /٦٥٨م ) با دشمنان خویش نمودنـد. معاویه که از دوران خلافت عمر به حکومت شام رسیده بـود در طـی بـیش از دو دهـه قـدرت خویش را در آنجا استحکام بخشد، از ایـن رو مـدعی اصـلی خلافـت در زمـان حکومـت امـام علی (ع ) گردید. امام علی (ع ) در طول حیات خویش از وجود طرفدارانی بهره مند بود کـه بعـدها در تـاریخ اسلام به شیعیان آن حضرت ملقب گردید؛ یکی از این افراد مالک بن حارث نخعی مـی باشـد. مالک بن حارث که در تاریخ اسلام به مالـک اشـتر معـروف گردیـده در جریـان انتخـاب امـام علی (ع ) به جانشینی با گفتن این جمله که « او وصی اوصیاء و وارث علم انبیاءسـت » در دعـوت مردم به بیعت با آن حضرت به ایفای نقـش پرداخـت . مالـک اشـتر در زمـان زمامـداری امـام علی (ع ) یکی از فرماندهان سپاه وی بودند و پابه پای آن حضرت در نبردهای جمل ، صفین و ... جنگیدند و در ماجرای حکمیت به عنوان نامزد آن حضـرت بـرای گفتگـو بـا نماینـده معاویـه انتخاب شدند؛ این انتخاب گویای شخصیت سیاسی - نظامی مالـک اشـتر مـی باشـد. از سـوی دیگر وی به عنوان حاکم مصر انتخاب شدند اما در بین راه توسـط عمـال معاویـه بـه شـهادت رسیدند(٣٨هـ.ق /٦٥٨م ). با شهادت مالک اشتر که یکی از ارکـان اصـلی حکومـت امـام علـی (ع ) محسوب می گردیدند حکومت آن حضـرت بـه پایـان خـویش نزدیـک گردیـد و سـرانجام در سال ٤٠هـ.ق /٦٦٠م به پایان رسید. مقاله حاضر برآن است تا رویکرد مالک اشتر و امام علی (ع ) در مواجه با دنیای پیرامـون از خلافت عثمان تا شهادت آن حضرت که تحت عنوان «مالک اشتر و امام علی (ع )؛ دو بستر و یک رویا» پردازش شده است را مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
هم نوايي مالک اشتر و امام علي (ع )؛ خلافت عثمان در اواخر خلافت عثمان نارضـايتي جامعـه اسـلامي از کشـورداري وي رو بـه افزايش گرديد و اين نارضايتي که رگه هاي اقتصادي (نـابرابري اقتصـادي و عـدم تقسيم عادلانه فتوحات جنگي ) در آن برجسته بود به آرامي رنگ ديني بـه خـود گرفت ؛ از ياد نبريم عثمان ، اقـدام بـه سـوزاندن نسـخه هـاي گونـاگون قـرآن و هماهنگ کردن آن بر اساس نسخه خاصي کرد، از سوي ديگر وي افرادي را کـه پيامبر از مدينه تبعيد کرده بود برگردانيد و ابوذر(يکي از صحابه خاص پيامبر) را به ربذه تبعيد کرد.
٢ مالک خطاب به مـردم کوفه و جهت تشويق مردم به بيعت و سپردن امـر خلافـت بـه امامعلي (ع ) چنين گفت : «اي مردم اين اسـت وصـي اوصـياء و وارث علم انبياء، آنکه در راه خدا بس گرفتـاري کشـيد و نيـک امتحان داد، آنکه بـراي او کتـاب خـدا بـه ايمـان گـواهي داد و پيامبرش به بهشت رضوان ، کسي کـه فضـايل در او بـه کمـال ١- ابن اثير، همان ، ج٣، ص٣٢٣.
نويسـنده تـاريخ سياسـي اسـلام مي نويسد: به نظر ما رفتار عايشه و طلحه و زبير و خروج آنها به سوي بصره دليل موجهي نداشت ؛ زيرا مسـلمانان پيشـوائي داشـتند کـه احکـام و حـدود را اجـرا مي کرد، علي (ع ) به آنها وعده داد که وقتي فتنه آرام شود بـراي مجـازات قـاتلان ١ - ابن اثير، همان ، همانجا ٢ - ابن اثير، همان ، همانجا عثمان اقدام مي کند اما امام علي (ع ) شورشيان در قتل عثمـان را در سـپاه خـود راه داده بود و اين کار سـبب مـي شـد کـه وي را بـه همدسـتي در قتـل عثمـان 1 منتسب سازند.