چکیده:
گرایش به مباحث عرفانی در دورة معاصر و نیاز مبرم به بازبینی متون عرفانی، پژوهشگران را بر آن میدارد تا نگاهی دوباره به آثار عرفانی دورههای گذشته بیندازند. در این میان، کتاب منازل السائرین از جمله منابع مهم در عرفان عملی است که مجموعهای نظاممند را جهت طی مراحل کمالات انسانی برای سالک طریق ترسیم میکند. در این پژوهش به شناسایی عامل محرک در این نظام و تطبیق آن با نظام عرفان عملی مبتنی بر نهجالبلاغه پرداخته شده است. بر این اساس، «یقظه» عامل محرک در نظام منازل السائرین، و «تفکر» عامل محرک در نظام مبتنی بر نهجالبلاغه است. نقطة تلاقی این دو نظام در بحث شناخت عامل محرک، بهرهگیری از انوار عقلانیت است که در دستیابی به مقام «تفکر» نقش زیربنایی و در رسیدن به مقام «یقظه» به عنوان یکی از اسباب آن مطرح شده است.
The tendency towards mystical discourses in the contemporary period and the
urgent need to revise mystical texts have prompted scholars to review the
mystical works written in the past. In the meantime, the book of ‘’The
Waystations of the Travelers’’ is one of the important sources of practical
mysticism that provides the wayfarer with a systematic collection of the steps
towards human perfection. This article makes explicit the impetus to this system
and examines its relation with the practical mysticism system which is organized
according to Nahj al-Balaghah. Hence, awakening is the impetus to the system of
the Waystations of the and meditation is the in the system based on Nahj al-
Balaghah. The meeting point of these two systems in the discussion of
recognizing the impetus is the use of the lights of rationality, is introduced to have
an essential role in achieving the position of meditation and as one of the
contributory factors to reaching the position of awaking.
خلاصه ماشینی:
بنابراين، فكر، اصل و كليد همة خيرات است (فيض کاشاني،1417، ج8، ص 198) و انسان را در طريق هدايت قرار مي دهد: وَلَوْ فَكَّرُوا فِي عَظِيمِ الْقُدْرَةِ وَجَسِيمِ النِّعْمَة لرجعوا الي الطريق (نهج البلاغه، خ 185)؛ اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگى نعمتهاى او مىانديشيدند، به راه راست باز مىگشتند، در واقع، علت اينكه مردم از گمراهى و نادانى به طرف حقيقت برنگشتند و از كيفر آخرت نترسيدند، آن بود كه در عظمت آفرينش و آفريدههاى حيرتانگيز و نعمتهاى فراوان حق تعالى نينديشيدند؛ زيرا تفكر در اين امور، سبب توجه انسان به دين خدا و پيمودن راه ديانت و شريعت مىشود (ابن ميثم،1362،ج4، ص132).
خواجه عبد الله انصاري در نظام عرفاني خود در کتاب منازل السائرين، يقظه را به عنوان نقطه عزيمت و عامل محرک براي حرکت سالک طريق الي الله معرفي ميکند و دستيابي به ديگر مقامات، نظير توبه، محاسبه، تفکر، تذکر و...
اين در حالي است که در نظام عرفانياي که بر اساس بيانات حضرت علي( در نهج البلاغه تدوين يافته، يکي از نخستين گامها در حرکت سالک، رسيدن به مقام تفکر است.
با توجه به مجموعة آثاري که براي تفکر در کلام حضرت علي( ذکر شده است، ميتوان گفت که تفکر، نه تنها زيربنايي براي رسيدن به ديگر مقامات نظير يقظه است، بلکه عامل محرکي است که با روشن نمودن طريق پيش روي سالک، سبب حرکت وي در صراط حق ميشود.