چکیده:
پیش از رواج افکار عارفانه در نظم و نثر فارسی، اندیشه های زهدگرایانه و تعالیم زاهد مآبانه؛ بخش گسترده ای از اشعارتعلیمی را به خود اختصاص داده است. ظهور سنایی و ناصرخسرو در مکتب شعری خراسان، نقطة اوج بیان افکارزهدگرایانه در شعر فارسی است. مکتب شعری آذربایجان، دیگر بستر مساعد برای گسترش این قسم از مفاهیم بود که خاقانی و نظامی، نمایندگان برجستة آن محسوب می شوند. مکتب شعری اصفهان نیز دیگر مکتب قابل توجّه و تامّل درزمینة شعر عرفانی قرن ششم هجری است که هر چند شاعران آن، هم طراز با دو مکتب خراسان و آذربایجان نیستند؛امّا اشعار بزرگانی چون کمال الدین و جمال الدین اصفهانی نمونه هایی از قدرت بیان شعرای آن مکتب را در معرض توجّه مخاطبان قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
»(امامي، ٩:١٣٧٤) اما به نظر ميرسد کثرت اشعار اخلاقي و زهدانه در اشعار باقي مانده از کسايي، هدايت را به انتساب چنين خصوصياتي براي او وا داشته است چرا که خود کسايي نيز به سان اکثر شعراي معاصر خويش دوره جوانياش را صرف کامرانيها کرده است و چون در ميانسالي- و شايد بر اثر پختگي فکري-، کار جهان را بي حاصل ديده است از آن روي گردانيده ، در نهايت طريق زهد و اندرز در پيش گرفته است : ســـتور وار بـدين ســـان گـذاشـــتم همـه عمر کــه بـرده گشـــتــه فـرزنــدم و اســـير عيــال درم خـريــده آزم ســـتـم رســـيــده حـرص نشــــانــه حــدثــانــم شــــکــار ذل ســــؤال نـهـيــب مـرگ بلرزانــدم همي شــــب و روز چــو کــودکــان بــدآمــوز را نــهــيــب دوال (درخشان ،٣٧:١٣٦٧-٣٦) هرچند اين قسم از گرايش ها و افکار از همان قرن دوم که مکتب تصوف خراسان ايجاد شد، در آن سرزمين رواج داشت اما شعر کسايي، گرايشها و بينشهاي زاهدانه را در عرصه ادبيات گسترش داد و به گونه اي که از آثار متصوفه قرن چهارم و اوايل قرن پنجم مشاهده ميشود، اين قسم از شعر که مقبول طبع خواص و عوام بوده است به شيوه هاي ابتکاري وارد نثر صوفيانه شد که نمونه متعالي آن را در مناجات نامه خواجه عبدالله انصاري و اسرارالتوحيد ميتوان مشاهده کرد.