چکیده:
هدف از این پژوهش، ارزیابی نیاز دانشجو معلمان رشته ابتدایی به آموزش هنر با رویکرد تربیت هنری است. از 1389 به این سو رویکرد آموزش هنر در مدارس ابتدایی به رویکرد تربیت هنری تغییر کرده است. با تکیه بر همین رویکرد، کتابهای راهنمای معلم تهیه شده است. در دانشگاه فرهنگیان نیز با رویکرد مذکور، 5 واحد درسی به دانشجو معلمان رشته ابتدایی ارائه میشود. مسئله این است که آیا کیفیت و کمیت این 5 واحد هنری، درک درست و مهارتهای لازم را برای اجرای رویکرد تربیت هنری در دانشجویان فراهم می آورد؟ روش این پژوهش، توصیفی، پیمایشی و تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، 240 نفر به عنوان نمونه از 500 دانشجویان رشته ابتدایی کارشناسی پیوسته و ناپیوسته مشغول به تحصیل در پردیسهای دانشگاه فرهنگیان شهر اصفهان است. این افراد به صورت اتفاقی انتخاب شدند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مهارتهای هنری و باور به ارزشهای آموزشی هنر، در مصاحبه شوندگان با اهداف رویکرد تربیت هنری در یک راستا نمیباشد.
this study aims at assessing the needs of primary education student-teachers to the art education approach in arts instruction. Since 2000, art education approach has dominated arts instruction in primary schools and Teacher guide books have been edited according to this approach. 5 units have been allocated to arts education of primary education student-teachers in Farhangian university. The question here is whether the quality and quantity of these five units yields the understanding and skills necessary to perform art education approach by student-teachers or not. The research methodology is descriptive, survey, analytical one. The research population includes 500 student-teachers of primary education major in Farhangian university of Isfahan, from which 240 people were selected as research sample. These people were selected using simple random sampling. The findings reveal that artistic skills and belief in art education values are not in accordance with art education approach goals.
خلاصه ماشینی:
در گام دوم بررسي مهارت هاي هنري دانشجو معلمان و آموزگاران و باورهاي آنها نسبت بـه رويکـرد آموزش هنر مد نظر قرار ميگيرد تا سطح تفاوت بين کيفيت مطلوب و وضـعيت موجـود پديـدار شود.
در مقدمه کتاب راهنماي درس هنر تاليف ١٣٩٠ در مورد رويکرد آموزش هنر ابتدايي چنين آمده است : تربيت هنري را به پنج موضوع کلي ميتوان تفکيک کـرد کـه عبارتنـد از: ارتبـاط بـا خلقـت ؛ زيبايي شناختي؛ توليد محصول هنري؛ آشنايي با ميراث فرهنگي و تاريخ هنر ايران ؛ نقد هنـري» (رادپور، و همکاران ١٣٩١: ٢٣).
پرسش هاي مطرح شده در اين بخش عبـارت بود از: شما از آموزش هنر خود به ويژه در دوره ابتدايي چه خاطره اي داريد؟ آيـا از آمـوزش هـاي هنري ابتدايي درسي را به ياد داريد ؟ در چه نوع فعاليت هنري شرکت ميکرديد ؟ آمـوزش هنـر 59 شما در ابتدايي متمرکز بر چه نوع هنرهايي بود؟ آيا شما به نقد هنري ميپرداختيد؟ آيا شـما بـه آثار هنري نگاه ميکرديد و يا درباره آنها به گفتگو ميپرداختيد؟ آيا بـين هنـر و جهـان پيرامـون خود ارتباطي ميديديد؟ همين پرسش ها درباره واحدهاي هنري دانشگاه فرهنگيان نيـز پرسـيده ميشد.
يافته هاي پژوهش نشان ميدهد دانشجويان رشته ابتـدايي مشـغول بـه تحصـيل در دانشـگاه فرهنگيان برداشتي را از آموزش هنر دارند که در دوران ابتدايي و راهنمايي براي آنها حاصل شده است .
تصوير شماره ١ (رجوع شود به تصویر صفحه) 62 تصوير شماره ٢ تصوير شماره ٣ (رجوع شود به تصویر صفحه) دانشگاه فرهنگيان و آموزش هنر ويژه دانشجويان رشته ابتدايي پس از روشن شدن رويکرد تربيت هنري و اهداف آموزش هنر در دوره ابتدايي، همچنـين آگـاهي از سطح مهارت هاي هنري دانشجو معلمان و باورهاي آنهـا نسـبت بـه آمـوزش هنـر، بـه آخـرين پرسش پژوهش ميپردازيم که بسترهاي آماده شده براي آموزش دانشجو معلمان رشـته ابتـدايي در بخش هنر ميباشد.