چکیده:
دینداری، در بسیاری از ملتها، با پرستش طبیعت آغاز شد. بعدها گرایش به پرستش طبیعت با آیینها و مراسم نمادینی همراه گردید. آیین مرگ و رستاخیز گیاهی نیز از این گونه آیینهاست که در دوره مادرسالاری و فرهنگ کشاورزی شکل گرفت. انسان کشاورز اعتقاد داشت با برپایی هر ساله این آیین، محصولاتاش فراوان و پربرکت میشوند. این پژوهش مبتنی بر ابزار کتابخانهای، آیین مرگ و رستاخیز گیاهی را در ایران و ارمنستان بررسی میکند و وجوه اشتراک و تفاوتهای آن را در هر دو کشور با توجه به خویشکاریهای ایزدان و ایزدبانوان تجزیه و تحلیل میکند. با توجه به اینکه ایران و ارمنستان از همسایگان دیرین یکدیگر در طول تاریخ بودهاند اشتراکات فرهنگی بسیاری دارند؛ علاوه بر آن، پس از سقوط دولت آشور، بخشهایی از ارمنستان، از زمان حکومت مادها تا زمان حکومت قاجاریه، تحت سلطه ایران بوده و این سلطه طولانی مدت باعث شده است ارمنیها به اساطیر ایرانی گرایش یابند.
خلاصه ماشینی:
با توجـه بـه اينکـه ايران و ارمنستان از همسايگان ديرين يکديگر در طول تاريخ بوده اند اشتراکات فرهنگي بسياري دارند؛ علاوه بر آن ، پس از سقوط دولت آشور، بخش هايي از ارمنستان ، از زمـان حکومت مادها تا زمان حکومت قاجاريه ، تحت سلطه ايران بـوده و ايـن سـلطه طـولاني مدت باعث شده است ارمنيها به اساطير ايراني گرايش يابند.
پيشينه تحقيق تا کنون دربار تراژدي سياوش در ايـران و آراگقتسـيک و شـاميرام در ارمنسـتان بـه صورت تطبيقي مقاله اي نوشته نشده است ، اما برخي از آثار منتشرشده درباره سياوش به شرح زيراست : در سال ١٣٩٤، بازگير، در مقاله اي تحت عنوان «دو فرضيه دربـاره سـياوش » کـه در نشريه ادبيات عرفاني و اسطوره شـناختي منتشـر شـد بـه بررسـي داسـتان سـياوش در اساطير ايران پرداخت .
مقايسه ايزدان شهيد شونده نباتي و بارورکننده سياووش (سياوش يا سياوخش ): به معني دارنده اسب نـر سـياه ، فرزنـد کـاووس شـاه ايران ، مادر وي توراني و از نسل گرسيوز است : «زغال سياه آتش سياوش است ؛ سياهکار و روسياهي که علاوه بر آتشي که بـر جـان سياوش زده است ، گهگاه در ايهام ها و تناسب هاي شاعرانه ، قامت پـاک و بلنـدش را نيـز دود اندود ميکند و چنان به نظر مي رسد که شاعر به سياهي نهادينه اين نام هـا تـوجهي ويژه داشته است ؛ چنانکـه محققـي، «سـياه » را جـزء همخـوان سـياوش بـا هـر دو نـام «سوداوه / آبه »(همين گونه عربي- ايراني) و «سياوه يا سيابه »(نام اصـلي سـودابه ) گمـان زده است (خالقي مطلق ، ١٣٧٢: ٥٦٨).