چکیده:
فارابی در بسیاری از مقولههای سیاسی، از جمله جهاد اسلامی، آغازگر بحث نظاممندِ فلسفی بوده است. دیدگاه وی باید در دو سطح لفظی (حضور واژگانی جهاد در متن) و محتوایی (نسبت مفهوم جهاد با فلسفه نظری) تبیین شود. این امر باعث بروز پیچیدگیها و دشواریهایی در خوانش متون فارابی شده است، چنانکه میتوان از چهار دیدگاه در میان فارابیپژوهان معاصر سراغ گرفت. در یک سوی این طیف فارابی مدافع، و در سوی دیگر، مخالف جهاد توصیف شده است. مقاله حاضر میکوشد ضمن بررسی تحلیلی دیدگاههای چهارگانۀ فوق، روایی و ناروایی هر یک از آنها را بسنجد، شکل مُتقنتری از آنها را صورتبندی کند و در نهایت در چارچوبی مقایسهای موجهترین خوانش را برگزیند. نگارندگان، همراه با عدهای از فارابیپژوهان، ضمن توجیه و تفسیر واژگان مربوط به جهاد در آثار فارابی، به این نتیجه رسیدهاند که در فلسفۀ نظری فارابی با توجه به سیاستشناسی و دینشناسی وی صورتبندی هرگونه دفاع فلسفی از جهاد ممکن نیست.
Al-Farabi was a pioneer in the philosophical discussions on jihad, like many other political categories. His point of view should be explained in both literal- lexical presence of jihad in the text and also content level - the relationship between the concept of jihad and theoretical philosophy. The explanation has led to bringing about certain complexities and difficulties in reading Al-Farabi’s texts. As far as we know, there are four opinions among contemporary commentators. On the one hand, Al-Farabi is introduced as a defender, and on the other hand, he is considered to be an opponent of jihad. This paper seeks to study analytically the above views, to evaluate the most plausible form of their views, to examine their validity and inaccuracy, and finally, to move towards the most justified reading in a comparative framework. Justifying the presence of the lexical of jihad in Al-Farabi’s works, the authors conclude that Al-Farabi’s theoretical philosophy, focusing on his politics and theology, precludes the justification of any philosophical defense of jihad.
خلاصه ماشینی:
از سياق متن چنين بر- ميآيد که گونه هايي که فارابي به جور بودن آن اشاره نميکند نزد وي عادلانه است ، به ويژه آنکه ويژگي مشترک آنها –پنج مورد نخست - را کسب خير و فضيلت براي مدينه ميداند )نک .
اگرچه لمبتن و رزنتال هر دو در ترجمه جهاد از عبارت جنگ مقدس )Holy War( استفاده کرده - اند) ٣٢١ ,Lambton & ١٣٣ ,Rosenthal(؛ باترورث در ترجمه خود از فصول معادل )Struggle( را براي جهاد انتخاب کرده است )٣٨ ,Al-Farabi, Selected Aphorisms(.
با اين حال، وي نيز نهايتا معتقد است جهاد به کار رفته در شرايط رئيس مدينه اشاره به مفهوم اسلامي آن دارد و يکي از مصاديق جنگ هاي عادلانه نزد فارابي است )٩٧ ,Butterworth(.
البته اين موارد تنها در تلخيص خلاصه نميشود؛ براي نمونه فارابي در تحصيل در بحث از »فضائل الفکرية « به فضيلت فکري جهاد »فضيلة فکرية جهادية « اشاره ميکند که منظ ور وي صرفا پرداخت به مسائل نظ امي و جنگي در معناي کلي آن است .
البته نگارندگان معتقدند که علاوه بر مورد اشاره شده توسط کرمر فارابي در بندهاي پاياني احصاء نيز لفظ جهاد را به معناي اسلامي آن به کار برده است )الفارابي، احصاء العلوم، ٢٢(.
Al-Farabi: The Political Writings: Philosophy of Plato and Aristotle, Translated with introductions by Muhsin Mahdi, New York, The Free Press of Glencoe, 1962.
Mahdi, Muhsin, Al-Farabi and the Foundation of Islamic Political Philosophy, Chicago, University of Chicago Press, 2001.