چکیده:
توسعه اسلام ایدئولوژیک که نقش مهمی در بسیج تودهها و سیطره اسلام سیاسی بر اسلام سنتی در ایران داشته است و پیامدهای سیاسی و فرهنگی آن را میتوان در سالهای پس از انقلاب اسلامی هم مشاهده کرد از سوی برخی از روشنفکران معاصر مورد نقد قرار گرفته است. روش مورداستفاده در این بررسی نیز روش اسنادی تحلیلی است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که داریوش شایگان یکی از مهمترین روشنفکران ایرانی منتقد اسلام ایدئولوژیک است. وی این فرایند را ایدئولوژی شدن سنت تلقی کرده و معتقد است که سنت ایدئولوژی شده نسبت خود را با معنویت شرقی از دست داده است و از طریق بازتولید سنت در یک قالب مدرن منطق درونی مدرنیته بدون آگاهی به آن را پذیرفته است. سنت ایدئولوژیک نمیتواند امکانی برای تولید معنویت فراهم کند و صرفا کارکرد سیاسی برای رقابت با ایدئولوژیهای مدرن خواهد داشت. وی ایدئولوژی را آگاهی کاذب میداند و معتقد است که تبدیل دین به ایدئولوژی یک واکنش سلبی نسبت به روند فروپاشی سنتهای شرقی در مواجهه با هجوم عقلانیت عرفی و اسطورهستیز مدرنیته است که در نهایت سنت را به یک ابزار سیاسی برای ازخودبیگانگی تاریخی تبدیل کرده و ظرفیتهای معنوی آن را فدای اساطیر عرفی شده سیاسی دنیای مدرن میکند. تبدیل دین به ایدئولوژی به اعتقاد شایگان ناشی از فروپاشی مفاهیم عمیق معنوی ادیان در عصر جدید است.
Growth ideological Islam has an important role in mobilizing the masses And led to the dominance of traditional Islam in Iran is political Islam And political and cultural consequences of this can be seen in the years after the Islamic Revolution. Has been criticized by some contemporary intellectuals. The method used in this study is a documentary-analytical method. The findings suggest that Daryush Shayegan is one of the most Iranian intellectuals the critic Ideological Islam. This process has seen his ideology tradition And believes that the tradition of ideology than with Eastern spirituality is lost And through the reproduction of tradition in a modern form of internal logic is accepted modernity without knowing it. Ideological traditions can not provide facilities for the production spirituality And purely political function will have to compete with modern ideologies. He sees ideology as false consciousness as false consciousness And believes that religion becomes ideology negative reaction to the collapse of the Eastern traditions in the face of the onslaught of secular rationality and modernity Myth busting. That the tradition has turned into a political tool for historical alienation And spiritual capacities for the sake of political mythology of the modern world is customary. Shayeganbelieves,Transform religion into ideology caused the collapse of the deep meanings of religions in the modern age.
خلاصه ماشینی:
بررسي و نقد آراء شايگان در باب ايدئولوژيزاسيون سنت تاريخ دريافت : ٩٧/٠٦/٢٥ تاريخ پذيرش : ٩٨/١٠/٢١ محمد نژادايران ١ چکيده توسعۀ اسلام ايدئولوژيک که نقش مهمي در بسيج توده ها و سيطرة اسلام سياسي بر اسلام سنتي در ايران داشته است و پيامدهاي سياسي و فرهنگي آن را ميتوان در سال هاي پس از انقلاب اسلامي هم مشاهده کرد از سوي برخي از روشنفکران معاصر مورد نقد قرار گرفته است .
برخي معتقد بودند که بين دين و ايدئولوژي نزديکي زيادي وجود دارد و برداشت ايدئولوژيک از دين را راهکار مناسبي براي احياء دين در دورة مدرن و توانمندسازي دين در مقابل ايدئولوژيهاي ماديگرايانه جديد ميدانستند و برخي ديگر هم اين اتفاق را نوعي تقليل سرمايه هاي معنوي دين به ابزاري سياسي تلقي کرده و به نقد فرايند ايدئولوژيسازي ديني پرداختند.
در اين دوره ، شايگان از انديشه هاي مندرج در «بت هاي ذهني و خاطرة ازلي» و بخشي از انديشه هاي کتاب آسيا در برابر غرب عبور کرده و سعي ميکند تا نشان دهد که ايدئولوژي به عنوان نوعي آگاهي کاذب به واسطۀ رابطۀ سلبي با خودآگاهي تاريخي مدرن اسطوره ايترين دستاورد دنياي مدرن است و به همين دليل هم قابليت زيادي براي پيوند خوردن با سنت هاي پيشامدرن دارد.
البته شايگان خودش هم در آثار قبلي خود عدم امکان احياء معنويت يا بهتر بگوييم جوهر معنوي تمدن هاي سنتي را درک کرده بود اما نتيجۀ منطقي پروژة فکري شايگان همان تناقضي است که سعي ميکند آن را در سنت ايدئولوژي شده تصوير کند.