چکیده:
پیش از ابداع خط، بشر با ساختن پیکرکهایی از گل، سنگ و غیره، اندیشههای خود را نمودارمی ساخت. اقوام پراکنده فلات ایران از هزارههای قبل از میلاد همواره پایبند تقلید صرف از طبیعت نبودندبلکه اغلب میل داشتند حاصل خاطره خیال خود را با نوک تیشه یا سر انگشتهای هنرمندانه خود از سفالو سنگ برآورند و هر یک از پیکرکها را مطابق آرزوها و اندیشهها و باورهای آئینی خود جلوه گر سازند. پیکروارههای کوچک حیوانات و انسان احتمالا جنبه پیشکشی و نذری داشته است. پیکرههای زنان نمادزایش (الهه مادر) و جنبههای مذهبی و آیینی داشتهاند. تحلیلهای روانشناسانه از این آثار هنری نشاندهنده این است که هنرمند فقط به دلیل ایجاد یک شیء هنری این آثار را خلق نمیکند، بلکه در پشت سراین هنر یک اندیشه است. از اولین آثار هنری که بشر ساخته همان پیکرکهای انسانی بوده است که بیشتربه شکل زن بودند. زن برای مردمان آن دوران، انسانی پیچیده بوده و این پیچیدگی در پیکرکهای ساختهشده نیز دیده میشود. از نظر هنرشناسان و باستان شناسان، در جهان بینی انسان شناسی باستانی، زن نماداسطوره بوده است. خدا بانوها اولین نمونه نمایش خصایص زن بودهاند. خدابانوها نه تنها مادر انسان هابلکه مادر تمام موجودات زندهاند، جانورانی که با هر پیکرک کشیده شدهاند نشان دهنده این امر هستند.
خلاصه ماشینی:
با گذشت زمان مادر خانواده داراي نقش عمده اي مي شود و چون خدمت به اعضاي خانواده و تربيت خانواده و تربيت کودکان را بر عهده داشت گوئي نظم خانواده و موجوديت آن بر ابتکار و قدرت مادر اسقرار مي يابد و پدر در منزله اي نازل تر، قرار مي گيرد(دورانت ، ترجمه آرام، ١٣٥٤ : ٥١) و بدين گونه با برتري هايي که زن در مسائل اقتصادي، خانوادگي، پرورشي، اجتماعي و سياسي مي يابد دوره اي در زندگي بشر آغاز مي شود که به نام عصر زن سالاري (مادر شاهي) مشهور است (چايلد٣، ترجمه بهمنش ، ١٣٤٦: ٥٩).
حال همان طور که بيان شد از محوطه هاي پيش از تاريخي ايران همچون بين النهرين ، آسياي صغير و ديگر مناطق جهان پيکرک هاي مؤنث فراواني يافت شده است اما دليل عمده آن چيست ؟ در اين جا مي توان اظهار نمود، انسان اين عهد که علل بروز پديده هاي طبيعي را نمي دانست تلاش مي کرد تا به مدد باورها و آداب آئيني از مواهب زندگي برخوردار شود و از مضرات آن دوري جويد، به همين منوال دست به کار آفرينش تصاوير و اشياي آئيني مي زد که به زعم خود با نيروهاي کنترل کننده عالم هستي در ارتباط بود(فرشي، ١٣٨٤: ٨٥).
اما در دوران هخامنشي نيز با توجه به منابع يوناني به مشارکت زنان در جشن ها نه فقط زنان سلطنتي و همسران موقت شاه، بلکه زنان اشراف و بزرگان و سرداران سپاه در اين جشن ها حضور داشتند که نشان مي دهد که زنان از اهميت بالايي برخوردار بودند که در جشن ها به ويژه جشن تولد شاه حضور پررنگي داشته اند (بروسيوس ، ترجمه طلوعي، ١٣٨٩: ١٠٠).
Navera حال زنان در سياست و حکومت داراي نقش عمده اي بوده اند و اين امر فقط مختص ايلام باستان نبوده است (هينس ، ترجمه فيروزنيا، ١٣٧١ :١١٢).