چکیده:
در این نوشته یکی از بنیادیترین مفاهیم تفکر معاصر ایران از نگاه مبدع و شارح آن سیداحمد فردید طرح میشود زیرا مرکز همه چالش "ما" با جهان معاصر در این مفهوم جستجو میشود: چیستی غرب. این نوشته در جستجوی این چیستی و نیز نسبت آن با ساحت دل آگاهی در اندیشه سید احمد فردید است. ازاینرو نخست معنی غرب در فکر و زبان وی آشکار و سپس از نسبت میان آن با ساحت دل آگاهی که بصیرت مهم ولی مبهم و مغفول اندیشه وی است درنگی به میان خواهدآمد. مراد غایی این نوشته آشکارشدن چیستی غرب هستی به واسطه نسبت آن با دل آگاهی است: آیا دل آگاهی همان ساحت حکمت است که نزد حکمای "ما" از فارابی تا صدرالمتالهین تبلور یافته است یا ساحت عرفان است که در چشم انداز "ما" اغلب از ساحت حکمت متمایز انگاشته شده است. در اقوال فردید پاسخ روشنی بدین پرسش داده نشده و حتی صورتبندی روشنی از آن موجود نیست، ولی از درون اقول وی میتوان و باید دست کم به طرح پرسش در باب دل آگاهی و نسبتش با جهان مدرن راه یافت. نوشته پیش رو آغاز این مفهوم و نسبتش با جهان مدرن و سپس نارسایی تبیینی را در اقول وی جستجو و آشکار خواهد کرد، تا راه برای صورتبندی و پاسخ بدان نسبت گشوده شود.
I will raise two fundamental questions concerning Seyyed Ahmad Fardid's thought: Firstly, what “the west” is; secondly, what the relation of the west and wisdom is, regarding the problem of the west, in addition to what Seyyed Ahmad Fardid insightfully explains as the framework of the foregoing problem. The explication of The West seems to be necessary to conceptualize the wisdom as specific sort of knowledge. It is also necessary to explain the relation of our situation and the western world. As he uses “wisdom” what He means is the realm of mystical knowledge which is the same theoretical knowledge based on the eastern Islamic tradition, or he uses "wisdom" as what manifests throughout the history of philosophy from Farabi to Sadra. Afterwards, I reorient the issue within a further conceptual stage in order to demonstrate potentialities and deficiencies of Fardid’s meaning of The West and its relationship with the wisdom.
خلاصه ماشینی:
غرب شناسی بنیادی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دوفصل نامۀ علمی (مقالۀ علمی ـ پژوهشی)، سال دهم ، شمارة دوم ، پاییز و زمستان ١٣٩٨، ٨٩ -١٠٠ فردید: نسبت غرب چونان متافیزیک و ساحت دل آگاهی مزدک رجبی * چکیده در این نوشته یکی از بنیادیترین مفاهیم تفکر معاصر ایران از نگاه مبدع و شارح آن سـیداحمد فردید طرح میشود زیرا مرکز همه چالش "ما" بـا جهـان معاصـر در ایـن مفهـوم جسـتجو میشود: چیستی غرب .
هر نسبتی نسبت یونانی است ، به اضافه اسمی کـه بـه آن اضافه میشود، یونانی بنیادی اندیش است (همان ، ص ٣٠٢) سرآغاز بنیاد تکوین مفهوم غربزدگی نزد فکر فردیـد در سـخن وی آشـکار اسـت ؛ غـرب گستره ای جغرافیایی نیست بلکه حقیقتی تاریخی است ، و حتی بیش و پیش از آن بایـد تـذکر داد که حقیقتی مربوط به گذشته هم نیست ، بلکه حقیقت هستی بشر معاصر است .
pp ,٢٠٠٨ ,Heidegger) 488) تاریخ برای اندیشه متافیزیکی یکی و همان تاریخ غربی است ؛ از همینرو فردید نیز، که از و با فهم نیچه ای-هایدگری دربـاب چیسـتی تـاریخ غـرب راه فکـری خـویش را آغـاز کـرده ، متافیزیک را تاریخ غرب و بنا به همان سنجش ، تاریخ غـرب را صـورت یکـه و یگانـه جهـان حاضر و زنده در ا کنون بشر میبیند، ولی به کورسوی امیدی برای بازشـدن افقـی در پسـفردای تاریخ باوردارد، که البته همین مضمون نیز از نیچه -هایدگر آغاز شده است .