چکیده:
در عالم معاصر یکی از مهمترین مباحث، موضوع سکولاریسم است و بسیاری از فلاسفه در این حوزه دست به تأملات جدی زدهاند و در این مقاله که نقدی بر کتاب پرسش از امکان امر دینی به قلم بیژن عبدالکریمی است ما رویکرد او در این اثر را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم. بیژن عبدالکریمی یکی از پیشروترین و پرکارترین فیلسوفان معاصر ایرانی است که تلاش کرده است ژانری خلق کند که هم در حوزه آکادمیک با مخاطبان خویش به گفتوگو نشیند و هم در حوزه عمومی حضور یابد و هم در مجموع بتواند بنیانهای فلسفی و چارچوبهای نظری انحطاط تمدنی ایران را مورد نقادی جدی قرار دهد تا از قِبل آن بتوان راهکارهایی عملی برای برونرفت از وضعیت کنونی را بازآفرید. البته نادرست خواهد بود اگر پروژه عبدالکریمی را تنها محدود به ایران یا جهان اسلام بدانیم، زیرا یکی از وجوه غالب در تفکر او «انسان معاصر» است و بسیاری از بحثها و ایدههای وی در طی این سالها معطوف به «وجه جهانی» انسان روزگار کنونی است. غفلت از این وجوه نوعی جفا در فهم پروژه اصلی اوست. اما نخستین پرسشی را که باید مطرح نمود این پرسش به ظاهر بدیهی است: پروژه فکری عبدالکریمی چیست؟
Bijan Abdolkarimi is one of the most progressive contemporary philosophers in Iran. He has attempted to invent a genre that could enable him to address the public and the academic circles. In this article, it has been argued that Abdolkarimi has conceptualized the question of religion in relation to the secular issue in a sense that one cannot see any distinction between this concept and 'Urf'. This lack of distinction seems to be related to his inability to view 'Urf' as a non-Catholic concept and by disregarding the meaning-domain of Urf, he has fallen prey into the traps of catholicization of knowledge which seems to be very influential in the context of the Shiite thought. But the question is how could Abdolkarimi deliver himself from such a dilemma? First of all, he should make a categorical distinction between the domain of Urf and the filed of Secular and secondly he should not conceptualize the meaning domains of Urf in terms of Christianity which led him to divide the theological categories into sacred and secular while in the Islamic metaphysics the being is distinguished in terms of 'Ghayb' and 'Shahadat'. I shall dwell upon these and other apsects of Abdolkarimi's project.
خلاصه ماشینی:
(همان : ١٨٠) شاید برخی استدلال کننـد کـه اگـر امـر دینی مبتنی بر «رویکرد نظرورزانه » نیست و با «رویکرد علمی» هم متفـاوت اسـت و اساسـاً نوعی «رویکرد باطنی» است ، آنگاه باید پرسید در نگاه عبدالکریمی «دین » چیسـت ؟ او بارهـا در کتاب پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر به این موضوع اشاره میکند که تعریـف دین ساده نیست زیرا تمامی تعاریفی که ما در دست داریم «مقیـد بـه پـارادایم » (-Paradigm bounded) هستند و در بسیاری از گفت وگوهای فلسفی و نظری ما دچار نوعی مغالطـه یـا خَلط «مشترکات لفظی»، یعنی عدم توجه به وجود معانی گونـاگون بـرای مفـاهیم واحـد در پارادایم های نظری گوناگون هستیم و همین امردر مطالعات و پژوهش های ما، نتـایج اسـف - باری را به بار میآورد.
امر دینی: تحدید یک مفهوم پیش از این که به پرسش مذکور پاسخ دهیم ، اجازه دهید این پرسش را نیز مطـرح کنـیم کـه آیا عبدالکریمی مفهوم «امر دینی» را تحدید معنایی کرده اسـت یـا خیـر؟ در فصـل سـوم بـا عنوان «پایان گشودگی به ساحت قدس در جهان کنونی»، عبـدالکریمی از سـیطره نیهیلیسـم سخن به میان میآورد و استدلال میکند که برای رهایی از نیهیلیسم که زادةتفکـر متـافیزیکی و نظام های تئولوژیک جزم اندیشانه در تاریخ تفکر بشر است راهی جـز بازگشـت بـه تفکـر اصیل نیست و در تفکر عبدالکریمی چارچوب این تفکر اصیل ایـن اسـت کـه بـه سـبک و سیاق انتولوژیک ، وجود را ارزیابی کـرده ، اصـول و مبـانی پیشـین ارزشـیابی را کـه از مـتن مدعیات متافیزیکی و تئولوژیهای جزم اندیشانه برآمده اند نفی و خـود را در پرتـو ظهـور و انکشاف پرتو تازه ای از هستی قرار دهیم .