چکیده:
ازدواج -به عنوان امری مقدس در ادیان- موجب گردیده است در قوانین نیز نظم عمومی با نهاد خانواده گره بخورد. به همین دلیل برخلاف سایر قراردادها در عقد نکاح طرفین یا یکی از آنها نمیتوانند حق فسخی برای خود در نظر بگیرند. شارع و قانونگذار آزادی اراده طرفین را در مواردی محدود کرده است که این امر در فسخ نکاح نیز بروز کرده است. قانونگذار برای جلوگیری از ضرر و زیانِ همسری که در معرض عیوب موجب فسخ نکاح قرار میگیرد، به طور صریح و مشخص موارد فسخ نکاح را معین کرده که این موارد محدود و منحصر به همان موارد مصرح قانونی است. در این مقاله، به موضوع شرط در فسخ نکاح، عیوب مشترک، عیوب مرد و عیوب مختص زن در فسخ نکاح در رویه حقوق ایران، فقه امامیه و فقه شافعی پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
عقد نکاح بايد شرايط اساسي ساير عقود را دارا باشد، ولي قواعد عمومي معاملات را تا جايي ميتوان در نکاح اعمال کرد که با طبيعت ويژه آن سازگار باشد و قانون گذار به خاطر حفظ حقوق فردي و تأمين سلامت اراده زوجين نکاح را در موارد محدود تخلف از شرط صفت ، عيب و تدليس قابل فسخ اعلام کرده است .
از نظر برخي از فقها انحلال نکاح با فسخ ، منحصر به عيوب مصرح است و شرط ضمن عقد را با اين استدلال که در نکاح خيار راه ندارد به طور کلي باطل مي دانند، مگر در مواردي که نص وجود دارد؛ مثل : حريت و...
(همو، همان : ٢٣٦) قانون مدني در ماده ١١٢٣، اين دو عيب را از عيوب ويژه زن معرفي کرده و براي مرد حق فسخ قرار داده است .
با اين وجود اگر علم پزشکي عيوب مذکور را درمان پذير سازد اختيار فسخ مبناي حقوقي خود را از دست مي دهد و به استناد عيب سابق نمي توان نکاح را فسخ نمود بنابراين لازم است عيوب زن در حال عقد وجود داشته باشد.
(نجفي، ١٣٦٨: ٣٣٠/٢٢) 1 ٥-٣-٣ افضاء اين عيب قانون مدني در ماده ١١٢٣ موجب حق فسخ براي مرد است و مستند فقهي اين حکم نيز رواياتي از ائمه معصومين است .
(همو، همان : ٧٥) فقها در اينکه زمين گيري از عيوب مختص زن محسوب ميشود و موجب حق فسخ نکاح براي زوج است اتفاق نظر دارند.