چکیده:
مطالعة باور دانش آموزان دربارة ماهیت دانش و دانستن به عنوان یکی از سازه های مؤثر در یادگیری در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل تشکیل دهندة معرفت شناسی شخصی در بین دانش آموزان دورة ابتدایی با تأکید بر روش کیفی از نوع گروه های کانونی انجام شد. بدین منظور، 72 کودک در سنین 12-7 سال به روش نمونه گیری هدفمند از مدارس شهر تهران انتخاب و در گروه های 6 نفری مورد مصاحبة نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. نتایج نشان داد که معرفت شناسی شخصی شامل مؤلفه های سادگی دانش، قطعیت دانش، منبع دانش و توجیه پذیری دانستن می شود. بنابراین، عوامل فرهنگی با رویکرد اسلامی حاکم بر ساختار مدارس دیدگاه های دانش آموزان را تحت تأثیر قرار داده است و عوامل اکتشافی با ساختار عاملی فرهنگ غربی متفاوت بوده است.
Recent study in of students’ beliefs about nature of knowledge and knowing as one of the effective constructs in learning have been considered. The present study with the aim of identity constituent elements of personal epistemology with an emphasis on qualitative methods that focus groups was performed. Hence, sample of 72 children aged 7-12 years with purposeful sampling strates were selected from schools in Tehran and were interviewed in groups of 6 persons. Results indicated that personal epistemology consisted of simple knowledge, certain knowledge, source of knowledge and justification of knowing. Hence, cultural factors with Islamic approach governing on the structure of schools has affected student’s views and exploratory factor structure of western culture was different.
خلاصه ماشینی:
بررسي ديدگاه دانش آموزان مقطع ابتدايي درباره معرفت شناسي شخصي : يک مطالعه کيفي o Investigation of the Viewpoint of Eementary Students about Persona Epistemoogy: A Quaitative Study o دکتر زهرا تنها* دکتر پروين کديور* دکتر محمدحسين عبداللهي * دکتر جعفر حسني * چکيده مطالعۀ باور دانش آموزان دربارة ماهيت دانش و دانستن به عنوان يکي از سازه هاي مؤثر در يادگيري در سال هاي اخير مورد توجه قرار گرفته است .
اگرچه در اين الگوها تعداد سطوح يا مراحل بين سه (کوهن ، ١٩٩١)، هفت (کينگ و گيچنر، ١٩٩٤) تا نه (پري ، ١٩٧٠) متغير است و عناوين متفاوتي براي نامگذاري آنها وجود دارد، در هر يک از اين الگوها مسيرهاي تحولي مشابهي مشاهده مي شود، به اين شکل که معرفت شناسي شخصي از يک ديدگاه دوگانه نگر يا قطعي که در آن دانش به شکلي صحيح – غلط و حقيقت به صورتي قطعي نگريسته مي شود آغاز و با درک ديدگاه هاي متفاوت و احتمال عدم قطعيت دانش ، به «چندگانه نگري» و سپس به تأمل و بازانديشي در مورد حقايق چندگانه و امکان ارزيابي آن ها مي رسد (هوفر و پنتريچ ، ١٩٩٧؛ کامپا، نيومن ، هيتمن و کريمر، ٢٠١٦).
Persona epistemoogy and theory of mind: Deciphering young chidren’s beiefs about knowedge and knowing.
The deveopment of epistemoogica theories: Beiefs about knowedge and knowing and their reation to earning.
), Persona epistemoogy: The psychoogy of beiefs about knowedge and knowing, Erbaum, Mahwah, NJ.