چکیده:
هویت حاشیهای، مفهومی سیال است و با نیروها و شرایط متعددی پیوند دارد و طی فرایندهای مختلف شکل میگیرد؛ برایناساس، در پژوهش حاضر سعی شده است فرایند و چگونگی ظهور هویت حاشیهای دانشجویان تحصیلات تکمیلی بلوچ مطالعه شود. در این پژوهش، از نظریۀ زمینهای اشتراوس و کوربین استفاده شده است. نمونهگیری، براساس دو نوع نمونهگیری نظری و هدفمند انجام شده است. مشارکتکنندگان تحقیق، دانشجویان بلوچ مقطع ارشد و دکترای دانشگاههای دولتی بودهاند. از بین این دانشجویان، 4 نفر دانشجوی دکترا و 11 نفر دانشجوی ارشد بودهاند. دادهها از طریق مصاحبۀ عمیق به دست آمده است. تحلیل دادهها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که ازنظر مشارکتکنندگان، نیروها و شرایطی مانند ناهمسانی و ناهمسازی مذهبی، پذیرش بوروکراتیک ضعیف، دفع دیوانسالارانۀ هویت بلوچی، بازنمایی منفی و کلیشهسازی رسانهای از هویت بلوچها، آموزشوپرورش، هژمونی فرهنگی و سیاست محو زبانی، مشروعیتیافتگی حاشیهایشدن، مکانمندی نامطلوب، سوءمدیریت مدیران دولتی و سیاستمداران، توسعهنیافتگی و محرومیت و ناکارآمدی نیروهای سطح استان، در ظهور هویت حاشیهای نقش دارند. اصلیترین پیامد ظهور هویت حاشیهای ازجمله فرسایش و گسست تعلق به هویت ملی، برجستهشدن مرزهای هویتی است.
Marginalized identity is a fluid concept and is associated with many forces and conditions and is formed through different processes. Accordingly, the present study attempts to explore the process and how to Appearance of Balochi students' Marginalized Identity. In this research, grounded theory of has been used Strauss and Corbin. Sampling is based on two types of theoretical and purposeful sampling. The research participants were Masters and Ph.D. Baloch students at state universities. Of these students,4 Ph.D. students and 11 senior students. Data are obtained through in-depth interviews. Data analysis was performed using open, axial, and selective coding. The results of the study showed that participants saw forces and conditions such as Religious dissonance and disparity, Bureaucratic rejection; Bureaucratic Removal of Baloch identity, Negative representation and stereotyping of the Balochi identity, Education and cultural hegemony and language fanaticism, Legitimacy of marginalization; the role of law in the Appearance of Marginalized identity, Undesirable location; the role of geography in the Appearance of Marginalized identity, The mismanagement of government executives and politicians, Undevelopment and deprivation and The Inefficiency of provincial forces in the Appearance of Marginalized Identity. The main consequence of the emergence of Marginalized identity, including erosion and the rupture of national identity, is the rise of identity boundaries. According to the research findings, a theoretical schema has been presented.
خلاصه ماشینی:
نتایج پژوهش نشان داده است که ازنظر مشارکت کنندگان ، نیروها و شرایطی مانند ناهمسانی و ناهمسازی مذهبی، پذیرش بوروکراتیک ضعیف ، دفع دیوان سالارانۀ هویت بلوچی، بازنمایی منفی و کلیشه سازی رسانه ای از هویت بلوچ ها، آموزش وپرورش ، هژمونی فرهنگی و سیاست محو زبانی، مشروعیت یافتگی حاشیه ایشدن ، مکانمندی نامطلوب ، سوءمدیریت مدیران دولتی و سیاستمداران ، توسعه نیافتگی و محرومیت و ناکارآمدی نیروهای سطح استان ، در ظهور هویت حاشیه ای نقش دارند.
درخصوص تعاملات هویتی در استان سیستان وبلوچستان ، میتوان گفت که علاوه بر توضیحات فوق ، توسعه نیافتگی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در این منطقه که موجب تشدید مسائل و مشکلاتی همچون فقر و بیکاری جوانان و شکاف های قومی و مذهبی و زبانی در درون استان شده است و همچنین مجاورت با کشورهای دستخوش بحران همچون افغانستان و پاکستاننیز این مسائل را تشدید کرده و فرایند ظهور هویتی را تسریع و تعاملات هویتی، به خصوص تعامل بین هویت ملی و هویت قومی را دستخوش دگرگونی کرده است ؛ براین اساس ، در این پژوهش کوشیده ایم به تعاملات بین هویتی، به خصوص بین هویت ملی و هویت قومی و فرایند حاشیه ایشدن در بین دانشجویان بلوچ تحصیلات تکمیلی دانشگاه های دولتی بپردازیم و این موضوع مهم را بررسی کنیم که هویت حاشیه ای چگونه شکل میگیرد و چه نیروها و شرایط علّی، مداخله گر و واسطه در این حاشیه ایشدن نقش دارند.