چکیده:
امروزه در مباحث نظری درباره توسعه و نوسازی گفته میشود با ورود به عصر «پساها» با وجود آنکه نوع نگاه و انتظار از توسعه و نوسازی دچار دگردیسی بنیادین شده است، اما هم چنان برخی کشورها و نهادها بر ناگزیری یک رویکرد تکخطی از پیشرفت و توسعه را همچنان مورد توجه دارند. با این همه در طول چند دهه اخیر به دلیل چرخش معرفتی و فرهنگی پسامدرن از دیدگاه فرا نظری، یک موقعیت پارادایمی ایجاد کرده است که عمده نظریههای علوم اجتماعی از جمله نظریههای توسعه مورد نقد جدی قرار گرفته و در بسامد این نقد از نظریههای جایگزین سخن به میان آمده است. مقاله حاضر در پاسخ به این پرسش نوشته شده است که ساخت شکنی معرفتی پسامدرن چه تأثیری بر ذهنیت توسعهای داشته است؟ فرضیهای که به سنجش گذاشته شده از این قرار است که به لحاظ گرایش فرا نظری ساخت شکنانه، ذهنیت توسعه متأثر از پارادایم مدرنیته فرو میپاشد. دستاورد نوشتار نشان میدهد در حالی که ذهنیت توسعه در تجدد با فرض وجود تاریخ، متن و فرهنگ واحد بود، اینک در موقعیت «پسا توسعه» جای خود را به روایتهای سیال و تکثیر نظریهها داده است. این مقاله رویکرد انتقادی فرا نظری داشته و به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است.
Theoretical discussions on development and modernization argue that with the advent of the "post-era" age, and although the look and expectation of development and modernization has undergone a fundamental transformation, some countries and institutions continue to adopt a one-line approach to progression. However, over the past few decades, and due to the postmodern epistemological and cultural shift from a trans-theoretical perspective, a paradigmatic situation has emerged that has been critically criticized by so many social science theories, including development theories, where they still exist in this alternative theories domain. This article answers this question by asking how has postmodern epistemic deconstruction affected developmental mindset? It has been hypothesized that, in terms of the meta-theoretical tendency of fragile construction, the subjectivity of development which is affected by modernity paradigm will collapse. The findings of this paper show that while the developmental mindset was in a modern assumption of a single history, text and culture, it has now replaced by the post-developmentalist with fluid narratives and the proliferation of theories. This article has a meta-theoretical critical approach and it is written in a descriptive-analytical way.
خلاصه ماشینی:
٢- ادبيات پژوهش هرچند اين موضوع چالش برانگيز و انتقادي در سالهاي اخير مورد توجه متفکران و کشورهاي جهان سوم و در حال توسعه و دست اندرکاران امر نوسازي و پيشرفت قرار گرفته است ، اما در طول دو دهه اخير چند اثر عمده در زمينه رهيافت انتقادي دوره دوم/ شماره ٢/ پاييز و زمستان ١٣٩٨ پساتوسعه که بسامد رويکرد پسامدرن است منتشر شده است .
در عين حال با تمرکز بر آثار شالوده شکن پسامدرن تلاش کرده نشان دهد چگونه در هر مقطع تاريخي گفتمان و پارادايم توسعه (روايت اصلي) در پيوند با دانش و نفوذ غربي رشد يافته و امکان شکل گيري نظريه هاي جايگزين و بومي سد شده است .
اين نظريات در راستاي نظريات قديمي مربوط به توسعه بود که از سده ١٩ تحت دوره دوم/ شماره ٢/ پاييز و زمستان ١٣٩٨ تأثير ذهنيت مدرنيته و روشنگري مورد تأکيد عموم نظريه هاي علوم اجتماعي و متفکران آن بود.
دوره دوم/ شماره ٢/ پاييز و زمستان ١٣٩٨ آندره گوندرفرانک ضمن تشريح انتقادي مراحل رشد اقتصادي روستو به اين ديدگاه وي واکنش نشان مي دهد که از چه روي بايد مراحل توسعه غرب را به عنوان فرايندهاي اجتنابناپذير براي وقوع توسعه اقتصادي در ديگر مناطق جهان قلمداد کرد؟ مضاف به اينکه با لحاظ قرار دادن ويژگي هاي جوامع غير غربي، تأکيد داشت دکترين روستو توضيحي عقلاني بر واقعيت نبود.