خلاصه ماشینی:
ملاّصدرا سپس مي گويد: ابن عربي اين سخن را در فصّ شيثي موردپژوهش قرار داده و گفته است: هرگاه تجلّي از مقام ذات حق تعالي نشأت گيرد جز به صورت استعداد متجلّي له [يعني عبد] نخواهدبود بر اين پايه متجلّي له جز صورت خويش را در آينه حق نمي بيند و هرگز حق تعالي را در مقام لاحدّي و اطلاق نخواهد ديد كه امكان پذير نيست خودِ عبد هم مي داند كه جز صورت خويش را در آينه نديده است (مانند آينه هاي ظاهري كه انسان جز صورت خود را در آن نمي بيند و مي داند كه اين صورت خودِ اوست) بنابراين حق تعالي آينه توست تا خود را در او ببيني و تو آينه خدا هستي تا خداوند اسماء و صفات و احكامش را در تو ببيند درحالي كه اسماء و احكام خدا چيزي جز خودِ او نيست; زيرا يكي از اسماء اللّه (المؤمن) است و به فرموده پيامبر صلي اللّه عليه وآله تو هم مؤمن هستي چنان كه فرمود: (المؤمن مرآة المؤمن.
وي حركت در اعراض را تابع حركت در جواهر دانسته ولي نپذيرفته است كه اشياء عالم صورتي را خلع و صورت ديگر را لبس مي كنند بلكه گويد: هرآن صورتي كامل تر از صورت قبل به خود مي پوشند (لبس بعد از لبس) در حركت جوهري ملاّصدرا يك جوهر سيّال به نام بستر حركت دائماً وجود دارد كه ذات آن دائماً درحال جوش وخروش و شدن است و در پي آن همه اعراض نيز تجديد و تبديل مي گردند يعني چيزي معدوم نمي گردد تا چيز ديگر موجود شود و از نظر او (بل هم في لبس جديد) درست است.