خلاصه ماشینی:
در آغازين سالهاي قرن دوم هجري خشم مردم از بني اميه اوج گرفته بود و عرصه بر مردم از ستم پيشگيها و بي رسميها و خونريزيهاي آنان تنگ شده بود و حكومت نيز در سراشيبي ضعف قرار داشت در اين برهه بسياري از مردم بر اين اميد بودند كه رئيس خاندان پيامبر(ص) امام باقر(ع) رهبري نهضت ضد اموي را در دست خواهد گرفت و به اين دوران پرادبار و نكبت با تكيه بر پشتوانه عظيم مردمي پايان خواهد داد.
در سالهاي پاياني دهه سوم قرن دوم كه مسلمانان در سرزمينهاي اسلامي عليه حكومت يكصد ساله اموي برخاسته و جامعه شاهد قيام بزرگ مردمي بود امام صادق(ع) محترم ترين فرد از خاندان پيامبر در نظر تمامي مسلمانان از شيعه و سني بودو همه جامعه به وي به عنوان روشن ترين و شايسته ترين نامزد خلافت مي نگريستند و بسياري انتظار داشتند او براي به دست گرفتن آن گام پيش نهد.
نهاد وكالت در روزگار امام هادي(ع) بسيار گسترده شد و امام به گونه دقيق و برنامه ريزي شده بر اين شبكه بسيار مهم و قوي و كارامد نظارت داشت و از اين راه امور معنوي و مادي شيعه را رسيدگي مي كرد و به شبهه ها و پرسشها پاسخ مي داد و معارف ناب اسلامي و انديشه شيعي را مي گستراند.
در اين هفتاد سال يعني از زمان شهادت امام حسن عسكري تا درگذشت آخرين نايب خاص حضرت مهدي(عج) شيعه در كوره و آتشگاه عمل پخته شد و آنچه را مي بايد بياموزد آموخت و خود را براي دوران سخت تر كه دوران غيبت كبري باشد آماده ساخت و پس از فراز و نشيبهاي بسيار به شاهراه زندگي گام گذارد و راه خود را به سوي افقهاي روشن پيمود.