چکیده:
بر پایه آموزههای قرآن و حدیث، نماز اصلیترین عامل تقرب به خدا و مهمترین عمل عبادی در اسلام است و برای آن در منابع دینی، آثار و ویژگیهایی بیان شده است. طبق آیهی: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»(عنکبوت/۴۵)، یکی از خصایص نماز، بازدارندگی آن از فحشا و منکر است. البته نهیِ مذکور، خود نیازمند بازشناسی است؛ چه اینکه با وجود ارتکاب به فحشا و منکر در جامعه توسط افراد نمازگزار، ابهاماتی در خصوص تأثیر نماز بر روی مسلمانها مطرح است؛ زیرا وجود فحشا و منکر به ظاهر، با این گزاره قرآنی در مورد نماز ناسازگار است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی ضمن مروری بر مفاهیم صلاه، فحشا و منکر، به معناشناسی «نهی مذکور در آیه» و مبنای آن پرداختهشده است. به همین منظور، بر اساس آراء مفسران قرآنی مبنای این حقیقت همراه با چگونگی نهی صلاه از فحشا و منکر مورد بررسی قرار میگیرد. طبق یافتههای این تحقیق مبنای نهی صلاه از فحشا و منکر، تنافر ذاتی حقیقت صلاه با فحشا و منکر است. این نهی از چیستی تکوینی برخوردار است. بدین معنا که در صورت تحقق حقیقت صلاه، بهطور طبیعی نمازگزار از فحشا و منکر بازداشته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
بازدارندگی نماز از فحشا و منکر با تکیه بر آیه ٤٥ سوره عنکبوت * (معنا و مبنا) محمدرضا شاهرودی ** محمد قاسمی شوب *** چکیده بر پایه آموزه های قرآن و حدیث ، نماز اصلیترین عامل تقرب به خدا و مهم ترین عمل عبادی در اسلام است و برای آن در منابع دینی، آثار و ویژگیهایی بیان شده است .
ک : زمخشری، ٤٥٦/٣:١٤٠٧؛ طباطبایی، ١٤١٧: ١٣٤/١٦؛ مکارم ، ١٤٢١: ٤٠١/١٢) اما اختلاف نظر فراوانی در میان آنها وجود دارد که به دلیل برداشت های متفاوت مفسران از معنای نهی و مبنای بازدارندگی از فحشا و منکر است ؛ لذا نگارندگان این نوشتار، ضمن بررسی معانی مفاهیم آیه و همچنین تفسیرهای مختلف و دسته بندی نظرات آنها سعی در یافتن مبنای نظری صحیح در این مورد را دارند.
در این مورد به روایتی از پیامبر (ص ) استناد کرده اند؛ ؛ کسی که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد هیچ بهره ای از نماز جز دوری از خدا حاصل نکرده است (مکارم شیرازی، ١٣٧٤: ٢٨٥/١٦) پس نهی در آیه ١- مفسرانی مانند طبرسی نماز را انسان ساز میداند (طبرسی، ١٣٧٢: ٨/ ٤٤٧)؛ فخر رازی چهار عامل در ذات نماز را سبب بازدارندگی معرفی میکند (فخر رازی، ١٤٢٠: ٢٥/ ٦١)؛ ابوحیان بحث شأنیت نماز را مطرح میکند (ابوحیان ، ١٤٢٠: ٨/ ٣٥٩) و ابن عاشور مسئله واعظ بودن نماز را بیان میکند (ابن عاشور، بیتا: ٢٠/ ١٧٨ – ١٧٩) علامه طباطبایی نماز را پلیس غیبی میداند (طباطبایی، ١٤١٧: ١٦/ ١٣٥-١٣٣)؛ که همگی در راستای تکوینی بودن نهی در آیه است .