چکیده:
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش شادکامی گروهی بر بهبود مهارتهای مقابلهای در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد انجام شد. در یک پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون30 نفر از بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد مراجعه کننده به مرکز خود معرف بهزیستی شیراز که دوره سمزدایی را با موفقیت سپری کرده بودند با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند و در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، به پرسشنامه راهبردهای مقابله ای کارور و همکاران (1989) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه نود دقیقه ای تحت آموزش شادکامی گروهی قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS-21 و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس صورت گرفت. نتایج حاکی از افزایش معنادار نمره راهبردهای مقابله ای در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در مرحله پس آزمون بود. بنابراین، آموزش گروهی شادکامی در بهبود راهبردهای مقابلهای بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد مؤثر است.
This study was carried out to determine the effectiveness of group happiness training in the improvement of coping strategies in drug abuse patients. In a quasi-experimental study with pre- test and post-test, the number of 30 drug abuse patients referring to a Self-introduction welfare center in Shiraz who they had successfully completed the detoxification period were selected by available sampling and divided into two experimental (n=15) groups and control (n=15) randomly and in the pre-test and post- test, all the participants completed the coping strategies questionnaire (Carver & et al, 1989). After, the experimental group received 10 sessions of 90 minutes of group happiness training and control group not received intervention. Data analysis was done by SPSS-21 software and were using analysis of variance test. The results indicated a significant increase in the coping strategies scores for the experimental group in comparison to the control group in the post-test. Therefore, group happiness training is very influential in the boost of coping strategies in drug abuse patients.
خلاصه ماشینی:
Garcia-Pardo, Roger-Sanchez, Rodriguez-Arias, Miñarro, & Aguilar 2.
Kopera, Truccob, Jakubczyka, Suszekd, Michalska, Majewska 4.
سادربا و همکاران (٢٠١٥) در بررسي خود روي گروهي از معتادان مواد افيوني نشان دادند که آنان در مقايسه با افراد سالم نگرش هاي ناکارآمد بيشتري داشته و از راهبردهاي مقابله اي مبتني بر هيجان و مهار جسماني بيشتر استفاده ميکنند.
توانايي مقابله کارآمد ميتواند تنيدگي هاي کنوني، آينده و نشانه هاي آسيب شناسي رواني را کاهش دهد (فرانکن ، هندريکز، هافمنز و وندرمر٥، ٢٠٠٣)، ميتوان با اصلاح الگوي مقابله با تنيدگي در 1 Witkiewitz, Warner, Sully, Barricks, Stauffer, Thompson 2 Brady 3 Harris, Cronkite & Moos 4 Myser & Brown 5 Franken, Hendriks, Haffmans & van der Meer معتادان ، روش سالمي را براي کنارآمدن با شرايط فشارزا و پيشگيري از عود به آنها آموخت .
در زمينۀ پيامدهاي شادکامي، شماري از پژوهش ها نشان دادند که ميتوان از احساس شادکامي براي درمان بيماريهاي رواني، افزايش اميد، افزايش کيفيت زندگي، افزايش مقاومت رواني و تقويت نيروي دفاعي در مقابل استرس استفاده کرد (ليبوميرسکي ٥، ٢٠٠٥؛ بيتسکو٦ و همکاران ، ٢٠٠٩؛ سليگمن ، 1 1 Waart, Windt, Brink, Yong & Kerkbof 2 - Veenhoven 3 - Argyle 4 - Fordyce 5 - Lyubormicsky 6 - Bitsko ٢٠١٢).
مقابله يکي از متغيرهايي 1 Meuret, Wolitzky-Taylor, Twohig, & Craske 2 Hides, Carroll , Catania, Cotton, Baker, Scaffidi 3 Yen, Wu, Yen, KO است که ميتواند سلامت رفتار را پيش بيني کند و نداشتن مهارت هاي مقابله اي کافي، يک عامل خطر مهم در شروع مصرف مواد در افراد است (پوررحيمي و همکاران ، ١٣٩٤).