چکیده:
در این پژوهش میکوشیم با هدف ارتقای کیفی رویکرد فرهنگی به قرآن کریم، الگوی گرایشی رشد فرهنگی انسان از دیدگاه قرآن را بیان کنیم. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی سامان یافته، و بر حسب دستاورد یا نتیجه تحقیق، از نوع توسعهای - کاربردی، و از لحاظ هدف تحقیق، از نوع اکتشافی، و به لحاظ نوع دادههای مورد استفاده، یک تحقیق کیفی است. این نوشتار «ضرورتشناسی قرآنپژوهی فرهنگی» را آغازگاهی برای تبیین هر چه بهتر مسأله میداند. «نقش ریشهای قرآن کریم در اصلاح فرهنگی»، «حاکمیت رویکرد سکولار در فرهنگپژوهی»، «ایجاد درک مشترک از دیدگاه فرهنگی قرآن» و «خلق تصویری ذهنی از آینده مطلوب فرهنگی از دیدگاه قرآن»، از مهمترین ضرورتها در این زمینه است. نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب دادههای جمعآوری شده نشان میدهد که «معنویتگرایی»، «خردگرایی»، «عملگرایی» و «علمگرایی»، اضلاع چهارگانه رشد فرهنگی انسان در بعد گرایشی از دید قرآن است که پیوست فرهنگی هر کدام از آن اضلاع، تمام عرصههای فرهنگی را پوشش میدهد.
Aiming at upgrading the cultural approach to the Holy Qu’ran, we try in this research to state the desirable model for human cultural growth from the viewpoint of the Holy Qur’an. This article has been arranged with the descriptive-analytical method and is a quality research due to the data employed. This writing regards “knowledge of the necessities of cultural Qur’an studies” as a starting point for a more desirable explanation of the issue. “The basic role of the Holy Qur’an in cultural reform”, “sovereignty of secular approach in cultural studies”, “creating common understanding from cultural viewpoint of the Qur’an”, and “creating a mental image of a desirable cultural future from the viewpoint of the Qur’an” are among the most significant necessities in this respect. The results yielded by analysis of the collected data indicates that “spiritualism”, “rationalism”, pragmatism”, and “scientism” are the four sides of human cultural growth from the viewpoint of the Qur’an, which covers all aspects of culture, and of course, each is organized by “cultural association” originated form the Revealed Verses of the Holy Qur’an.
خلاصه ماشینی:
اين نوشته در پي آن است تا الگوي مطلوب قرآن کريم در رشد فرهنگي انسان را بررسي کند و نشان دهد که قرآن پژوهي فرهنگي، نقشي اساسي در مهندسي فرهنگ و تمدن دارد.
نکته مربوط به پژوهش آن است که بايد دانست معنويت در تراز فرهنگ ديني، راهکار اصلي در زدايش دنياگرايي و بيگانه گرايي است که باعث رفتارهاي خلاف فرهنگ معيار ميگردند؛ يعني اگر انسان از اين مقوله تهي شد، دنياگرايي جاي آن را گرفته و او را وادار به ناهنجاري هاي مختلفي در عرصه جامعه مينمايد و حيات ابدي آخرت و رضوان الهي را از دست ميدهد، و يا اينکه دچار بيگانه گرايي شده ، متکي به عناصر ناهمسو با جريان حق ميشود که خود نوعي معنويت انحرافي است .
عمل گرايي ضلع ديگري از راهکارهاي قرآن براي اصلاح وضعيت فرهنگ جامعه و به طور مشخص راهکاري در مقابله با اباحيگري که در نظام کلان مهندسي فرهنگي کتاب وحي ارائه شده ، ترويج کار و عمل است .
اگر علوم مذکور در اين بخش را به مثابه مثال بدانيم ، روشن ميشود که تمامي اين دانش ها بايستي داراي يک پيوست فرهنگي مشخص در مسير حصول فرهنگ معيار باشند تا در عين اهتمام به تلاش علمي، جايگاه آن علم در گستره بينش جامعه حل شده و جهان طبيعت منهاي مبدأ و معاد آن لحاظ نگردد.
ازاين رو در اصلاح فرهنگي جامعه ، هم به معنويت و رابطه با آفريدگار توجه دارد و براي آن ضابطه تعريف مي نمايد، و هم عمل گرايي را به عنوان يک اصل لحاظ مي نمايد تا کنش هاي بروني انسان ، امنيت فرهنگي را در عرصه جامعه دچار خدشه نکند.