چکیده:
فرزندنامه، نوشتهای است که والدین با هدف آموزش دانش و مهارت خاص، یا ارائۀ اندرزهای اخلاقی، اجتماعی، دینی، برای فرزندان خود نوشتهاند. این زیرگونۀ مهم ادبی، حاصل تلاقی دو امر است: نگرانیهای والدین و بیتجربگی و خامیِ فرزندان تا سنین جوانی. سه اصل پیشینۀ بسیار کهن، بسامد بالا و تکرارپذیریِ این نوع متون، نشان از جایگاه مهم آن در ادبیات تعلیمی است. نوشتار حاضر، ضمن معرفیِ رسالهای از حسینعلی خان نوری متخلص به وفا (درگذشت 1322ق)، به بیان درونمایهها و اعتقادات و مبانی تربیتی و اندرزیِ وی پرداخته است. این نسخۀ منحصربهفرد، به شمارۀ 1321، تنها در کتابخانۀ مرکز احیاء قم نگهداری میشود. وفا این وصایا را برای فرزند سیزدهسالهاش محمد نوشته است تا راهنمای زندگیِ فرزندش باشد. نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد که وصایای وفا مناسب با اقتضای حال فرزندش است و نویسنده با آگاهی از مقولۀ مخاطبشناسی و بهره از شگردهایی چون انتقال تجربه، تشبیه، توصیف و لحنهای مناسب با مقام سخن، کوشیده است تا در فرزندش تأثیر گذارد.
خلاصه ماشینی:
نتیجۀ ایـن پـژوهش نشان میدهد که وصایای وفا مناسب با اقتضای حال فرزندش است و نویسنده با آگاهی از مقولۀ مخاطب شناسـی و بهره از شگردهایی چون انتقال تجربه ، تشبیه ، توصیف و لحن های مناسب با مقام سـخن ، کوشـیده اسـت تـا در فرزندش تأثیر گذارد.
اهداف پژوهش در این پژوهش ، نگارنده برآن اسـت تـا در گـام نخسـت ، فرزندنامـه ای دسـت نـویس و ناشناخته از دورٔە قاجار را معرفی و شیؤە کتابت و رسم الخط آن را ترسیم کند و در گام بعد، به این پرسش پاسخ دهد که آیا نویسنده توانسته است از عهدٔە ادعای خود برآید و مناسـب حال مخاطب خود بنویسد؟ نویسنده در دیباچۀ نسخه ادعا کرده است کـه بـرای ادای دیـنِ پدری به فرزندش ، به طریق وصیت ، اندرزهایی به او میدهد که مناسـب بـا سـنّ فرزنـدش است و از «کلمات مغلقه و مطالب غامضه » دوری میکند تـا فرزنـدش از فهـم ایـن کتـاب محروم نماند (وفا، ١٣٢٢: گ .
٧٩) و بسـیار هوشمندانه از پیشرفت دنیوی فرنگ سخن میگوید و پیروی از افرادی که دنیای خود را بـا اعتقاد دنیوی خود ساخته اند، پیشنهاد میکند این پیروی را بهتر از پیروی کسانی میداند کـه نه دنیای خود را ساخته اند و نه آخرت خود را؛ بلکه در هر دو خاسر شده اند: «چنانچه عقل و هوش اهالی آن مملکت به حدی باشد که امور دنیای خود را این قلم مـنظم و خـود را از جمیع مکاره دنیوی آسوده گردانند؛ البته صاحب همان عقل و هوش اگر آخرتی هـم سـمت وقوع میداشت ، برای خودشان ثابت میکردند و چون نکردند، پس ثابت نیست پس متابعت چنین اشخاصی بهتر از پیروی جمعی خسر الدّنیا و الآخرة اسـت بـه علـت آنکـه کسـی کـه تحصیل نان نتواند، تحصیل ایمان چگونه تواند؟» (گ .