چکیده:
مولوی، صاحب اثر عظیم مثنوی از عارفان آزاداندیشی است که صلح و تسامح با دیگراندیشان را یکی از مبانی فکری و رفتاری خود قرار داده یا معرفی کرده است. او در آثار متعدد خود، به زبان و شیوههای مختلف اندرز و تمثیل و حکایت، در ترویج این اندیشه کوشیده و همگان را به پیروی از این سلوک فردی و اجتماعی فراخوانده است. اندیشۀ تسامح مولوی مانند بسیاری دیگر از دیدگاههای وی با نقد و انکار همراه شده است. در نوشتار حاضر با رویکردی تحلیلی – انتقادی و با استفاده از شیوههای علمی تحلیل متن و استناد، نقدهای واردشده به این اندیشۀ مولوی بررسی شده است.
هدف از این ارزیابی، علاوه بر معرفی و نقد دیدگاههای منکران اندیشه تسامح در عصر حاضر، رسیدن به شناختی روشن و حقیقیتر از این نحوه اندیشۀ مولوی است. بر اساس بررسیهای انجامگرفته، چنین برداشت میشود که همزیستی مسالمتآمیز اندیشهها ادیان مختلف در جامعه (پلورالیسم اجتماعی) دراندیشۀ مولوی، به پیروی از منابع و مبانی اسلام، جایگاه ویژهای دارد؛ اما تکثرگرایی (پلورالیسم) دینی، علیرغم برخیمشابهتها و همگونیها، مورد قبول و تأیید مولوی نیست. همچنین با تحلیل و استناد به اصل حکایتها و ابیات مولوی مشخص میشود که درواقع پلورالیست خواندن مولوی، درک ناقصی است که برخی روشنفکران یا منتقدان، با خلط یا مغالطه در افکار و اندیشهها و استناد نامناسب به ابیات و حکایتهایی از مثنوی به دست آوردهاند.
Rumi is the master of the great Masnavi is free-thinking mystics who has made and introduced peace and tolerance with other thinkers as one of his intellectual and behavioral foundations. In his works, in various languages and ways, he has exhorted and promoted this idea, and has called upon all to follow this individual and social conduct. Like many of his other views, Rumi's tolerance thinking has been criticized and denied. In the present study, the critiques about this Rumi's idea have been investigated with an analytical-critical approach and using scientific methods of text and citation analysis. The purpose of this assessment, in addition to presenting and critiquing the views of the disbelievers in the present age, is to arrive at a clearer and more realistic understanding of this way of Rumi's thinking. According to the studies, it is understood that the peaceful coexistence of the followers of different religions in the society (social pluralism) in Rumi's thinking, following the sources and foundations of Islam, has a special place. But religious pluralism, in spite of some similarities and homogeneities, is not about Rumi's acceptance and approval. It is also clear from the analysis and citation of the Rumi's anecdotes that in fact the pluralist reading of the Rumi is a flawed understanding that some intellectuals or critics have mistakenly or fallaciously acquired in the thoughts and ideas and inappropriate citations of Masnabi's quotes and anecdotes.
خلاصه ماشینی:
همچنين دربارة بررسي نظريۀ پلوراليسم در انديشۀ مولوي تحقيقاتي انجام شده است که از آن جمله ميتوان به اين مقالات اشاره کرد: «تساهل و تسامح در انديشۀ مولانا» (مصطفوي، ١٣٨٣)؛ «نقدي بر پلوراليسم در انديشۀ مولوي» (حجازي و غضنفريمقدم ، ١٣٩٠)؛ «بررسي کثرت گرايي ديني در مثنوي مولوي» (مشيدي و فرزانه ، ١٣٩١)؛ «نقد و بررسي پلوراليسم ديني نجات بخش در ديدگاه عرفاني ابن عربي و مولوي» (کاکايي و آويش ، ١٣٩٥).
کتاب ها و مقالاتي که در زمينۀ نقد محتوايي مثنوي تأليف شده اند: سماع ، عرفان و مولوي (مدرسي، ١٣٧٨)؛ نقدي بر مثنوي (مصلايييزدي و مدرسييزدي، ١٣٨٦)؛ نگرشي نو بر مثنوي معنوي (سعيدي، ١٣٨٩)؛ حقيقة العرفان يا تفتيش (ابن الرضا، بيتا)؛ «مولوي از منظري ديگر: نقدي بر گفتار و کردار مولوي در مثنوي» (حجازيفرد و امامي، ١٣٩٤)؛ «اختيار خبيث ؛ نقدي بر ديدگاه مولوي دربارة حضرت ابوطالب عليه السلام » (احمدي، ١٣٩٤) و «نقد و بررسي اسرائيليات پيرامون پيامبر اسلام (ص ) در مثنوي» (جديدي، ١٣٩٤).
نقادان در نقد انديشه هاي مولوي غالبا با استناد به ابيات و همچنين حکايت هايي از مثنوي، اعتقاد وي را به اتحاد مذاهب و اديان يا پلوراليسم نتيجه گرفته اند: مدرسييزدي در کتاب نقدي بر مثنوي در مبحث «اتحاد مذاهب و اديان در مثنوي» (مصلايييزدي و مدرسييزدي، ١٣٨٦: ٤٠٣ـ٤١٤) اين موضوع را طرح و نقد کرده است .