چکیده:
افراد نقش اساسی در رشد و توسعه سازمانها در محیط متغیر و چالشی امروز بر عهده دارند، بسیاری از
صاحب نظران بر این باورند که بکارگیری منابع انسانی به شیوهای استراتژیک دارای توان بالقوهای است که
نیازهای سازمان را تامین مینماید و از دیدگاه سرمایههای انسانی، اجتماعی و فکری برای سازمان مزیت
رقابتی به بار میآورد. طبق نتایج بدست آمده، یکی از وظایف مهم مدیران در سازمانها شناسایی مشکلات
کارکنان خود و فراهم کردن زمینههای رفع آن مشکلات است. چرا که بررسی و رفع موانع کاری کارکنان
رابطه مستقیمی با ارتقای عملکرد دارد بعبارت دیگر شناخت مسائل انگیزشی کارکنان جهت بهبود عملکرد
و افزایش عملکرد سازمانها بسیار حائز اهمیت است. یکی از مشکلات بیتوجهی به نیروی انسانی ایجاد
پدیدهای به نام بیتفاوتی در سازمان است. عوامل و دلایل بیتفاوتی سازمانی شامل عدم همسویی بین
اهداف سازمان و اهداف فرد، بوروکراسی شدید در سازمان و نخبه گرایی در انتصابها، ساختار سازمانی
بلند و طولانی، انجام دادن کار بدون دانستن دلیل آن، عدم فرصت مشارکت در تصمیمگیری، بینیازی و یا
عدم آگاهی و شناخت نسبت به نیازهای خود، ناکافی بودن و یا نامناسب بودن سبکهای رهبری و
روشهای مدیریتی، فقدان یا ناکارآمدی نظام ارزشیابی عملکرد کارکنان، بیتفاوتی گروهی از کارکنان،
انتقال بیتفاوتی به محیط کار میباشد.
خلاصه ماشینی:
گوشه گيري برخي اوقات جنبه ي غيرمعقول به خود ميگيرد و باعث جدايي فرد منزوي از واقعيات شده و آشکار شدن مجدد تمايلات و اميد و آرزوها را از ميان مي برد و زماني نيز روش بيتفاوتي هرگونه علاقه مندي را از بين ميبرد و در اين صورت فرد خود را از عامل يا عوامل ايجادکننده ناکامي يا شرايط ناکام کننده دور ميکند و در ازاء، پاسخ هيجاني، در ظاهر نسبت به مانع يا سرنوشت خود بي تفاوت ميماند (احمدوند، ١٣٦٨ ؛١٣٢) بيتفاوتي سازماني:حالتي را که وقوع يا عدم وقوع پديده هاي پيراموني و مشخصا تحقق يا عدم تحقق اهداف سازمان و يا موفقيت و شکست سازمان براي يک يا گروهي از اعضا تفاوت نکند را بيتفاوتي سازماني ناميده اند (زواره ، ١٣٧٤، ٦٧).
بيتفاوتي سازمان حالتيست که کارکنان نسبت به موفقيت هاي سازمان بيتفاوت هستند و تنها براي حقوق کار ميکنند، سطح کاري آنها در اندازه اي است که مانع اخراجشان ميشود که شامل پنج بعد بيتفاوتي نسبت به مدير مولفه هاي آن (بصورت فرار از پاسخگويي، همراهي نکردن با مديران ، برخورد نامناسب با مدير)، و بيتفاوتي نسبت به همکار (بصورت کاهش همکاري با همکار، برخورد نامناسب با همکار)، و بيتفاوتي نسبت به کار (بصورت اهميت ندادن به بهره وري، بدبيني نسبت به خودکار)، بيتفاوتي نسبت به ارباب رجوع (بصورت در اولويت ندانستن ارباب رجوع ، سردرگم کردن عمدي ارباب رجوع ، از طريق برخورد نامناسب با ارباب رجوع ) و بيتفاوتي به سازمان (بصورت کاهش مسئوليت پذيري فردي، افزايش بيدليل هزينه هاي سازماني) ميباشد (کئف ، ٢٠٠٣؛٢٧) يکي از مسائلي که امروزه در سازمان ها فراوان به چشم ميخورد، شکل گيري حالت بيتفاوتي در کارکنان سازمان هاست .
“Investigating the status of teachers' organizational indifference (case study: elementary school teachers in Ardabil City)”, National Conference on Modern Research in Management, Economics and Humanities, Kazeroon: University of Azad.