چکیده:
یکی از متون اصلی و اساسی عرفان اسلامی تذکره اولیا عطار نیشابوری میباشد که ذکر مشایخ و اولیای خداوند در آن با بسامد چشمگیری توانسته است بهعنوان یکی از ارکان استنادات در ادب فارسی جلوه گری کند. یکی از عارفان دقیق الطریقی که در تذکره الاولیا عطار ذکر آن رفته است، ابوعبدالله تّروغبذی (تروغبدی، تروغندی، طرقبهی) است. کسی که نشانههای عرفان عملی و نظری در چند سطری که عطار در مقام والایش گفته است نشاندهنده وقتشناسی اوست که در بحرانیترین شرایط توانست بیخ خودی و خودخواهی را از ریشه بیرون آورد و در سلک عارفان و عاشقان لقای حق و حقیقت خداوندی قرار گیرد. در این مقاله با بهرهگیری ازآنچه در مقام این عارف وارسته آمده است سعی را بر آن گماردهایم که اندکی از احوال و اندیشههای او را در جهت شناسانده شدن این پاک باز راه عرفان به سالکان راه تحقیق نمایان کنیم.
One of the main and essential Islamic theosophy texts is Tazkerah Al-Owlia’a [biography of the elders] by Attar
Neishaburi who presents the biographies of the sheikhs and the guardians of the God. This work of art has been
able to boastfully show off as one pillar of the Persian literature’s documentations. One of the orthodox
theosophists whose name has been mentioned in Attar’s Tazkerah Al-Owlia’a is Abu Abdullah Toruqbazi (or
Toruqbadi, Toruqandi, Torqabahi). He is a person whose practical and subjective theosophy in several lines
Attar has stated about him indicates his punctuality and his successful uprooting of egoism and selfishness under
the most critical conditions as well as his being subsequently guided towards the theosophists’ way of conduct
and also his gathering around with the lovers of meeting the God and the godly truth. In this article, use will be
made of whatever the materials stated about this virtuous theosophist thereby to showcase a few of his moods
and thoughts so as to make the wayfarers of the path of God familiar with this devotee of the theosophy route.
خلاصه ماشینی:
واژههاي كليدي: عرفان نظری، عرفان عملی، ابوعبدالله تروغبذی، طرقبه، تذکره الاولیا، عطار مقدمه شناخت نفس یا شناخت خود و یا همان عرفان در مقام بررسی لغت یا کلمه تفاسیر گوناگونی دارد که در گستره ادب عرفانی از آن سخن های بسیاری شده است و "این وجیزه را گنجایش نقل آن همه مّنشآت نیست"؛ اما آنچه را که در این مقام برای ما روشن می سازد آن است که چگونه این کلمه می تواند راه هایی را برای انسان نمایان کند که در گستره هستی جاویدان بود.
عرفان علاوه بر آن که می تواند انسان را در مقام تفرید (فرد بودن، مجرد بودن از دنیا و تعلقات آن) نگاه دارد و اورا بپروراند تا به مرحله فقر و فنا از تجمعات بیرونی رهنمون شود به همان مقدار نیز می تواند اورا در بزنگاه های تاریخی از خود بیرون آورد و به بیخودی راهنمایی کند یعنی حکمی برای درونی زیستن و بیرونی زندگی کردن در وجود بی منتهایش یافت می شود.
از دیدگاه عطار شفقت و مهربانی یکی از شاخصه های اصلی راه عرفان عملی است که می تواند معین کند فرد تا چه میزان تعلقات وجودی دارد و تا چه حد می تواند تعلقات خود را رها سازد.
از مشخصه های اصیلی که توانست ذکر ابوعبدالله تروغبذی را در تذکره الاولیا عطار بیاورد این است که بیخ خودی و بی خویشی در وجود او کنده شده بود و به حقیقت عرفان عملی رسیده بود و طریقت حقیقت را پیموده و با بلند نظری در مباحث عرفانی توانسته راه اصیلی خود شناسی را هموار سازد.