چکیده:
امروزه نقد و تحلیل آثار ادبی از منظر نظریات مختلف صورت میگیرد. یکی از این نظریات که معیاری برای سنجش میزان دموکراسی موجود در متن بهحساب میآید، منطق مکالمۀ باختین است. منطق مکالمه در جستجوی ارتباط صداهای متفاوتی است که از یک اثر به گوش میرسد. یک داستان میتواند تکصدایی باشد و یا صداهای گوناگونی داشته باشد. حتی در بعضی از داستانها ممکن است صداهای مختلفی وجود داشته باشد که سرانجام، تمام آنها به ایدئولوژی واحدی ختم شوند. اما از دیدگاه باختین، اثری چندصدایی محسوب میشود که هر صدا نمایندۀ ایدئولوژی خاص خود باشد و این صداها در امتداد و به موازات هم در داستان به گوش برسند و هیچ صدایی، بهویژه صدای نویسنده/ راوی نباید بر دیگر صداها غلبه یابد. در پژوهش پیش رو، کوشیدهایم به روش تحلیل کیفی و با بهرهگیری از مطالعات کتابخانهای، دو رمان از نویسندۀ معاصر سیامک گلشیری را بر اساس منطق مکالمه نقد و تحلیل کنیم. واکاوی مؤلفههای چندصدایی در «فرینشدگان و مهمانی تلخ نشان میدهد که این رمانها ضمن برخورداری از عناصر گفتگومندی، چون کارناوال، کرونوتوپ، شخصیتپردازی، دیالوگیسم بیرونی و... در شمار آثار چندصدایی قرار میگیرند.
Today, literary works are criticized and analyzed from the perspective of various theories. One of these theories is Bakhtin’s dialogic which is a criterion for measuring the level of democracy in the text. Dialogic seeks the relations between different voices that come from a single work. A story can be mono-voice or include different voices. Even in some stories there may be different voices all of which eventually lead to the same ideology. But from Bakhtin’s point of view, in a polyphonic work each voice represents its own ideology, and these voices are heard distinctively throughout the story, and no other voice, especially the author’s (narrator’s), overtakes them. The present study analyzes two novels by the contemporary author Siamak Golshiri. The analysis of The Cursed and The Bitter Party shows that these novels are polyphonic works and include dialogic elements such as carnival, chronotope, characterization, and dialogism.
خلاصه ماشینی:
گاه نيز ميتواند با ترکيب و تلفيق ديدگاه ها، زبان و آواي شخصيت هاي گوناگون ، ضمن حفظ نظام ارزشي خود، بـه نوعي "سازآرايي" (Orchestrate) در متن دست پيدا کند که در اين صورت ، در کلامي ٦٨/ نقد رمان هاي نفرين شدگان و مهماني تلخ با رويکرد منطق مکالمه باختين که متعلق به راوي است ، ميتوان چندين آوايي را شنيد.
يکي از اين عوامل بيروني گفتگويي، ارتباطي است که متن با شرايط زماني و مکاني وقت خود برقرار مي کند؛ يعني شخصيت هاي داستان به گونـه اي خلق شده اند که ما از طريق کنش آنان مي توانيم به اوضاع و احـوال جامعـه پـي ببـريم و داستان با شرايط موجود در جامعه خود در گفتگوست و با آن همخواني دارد.
نويسنده علاوه بر طـرح ايـن مسـائل در ٧٠/ نقد رمان هاي نفرين شدگان و مهماني تلخ با رويکرد منطق مکالمه باختين داستان ، در ميان گفتگوي شخصيت ها نيز سعي در بـه تصـوير کشـيدن وضـعيت کنـوني جامعه اش دارد.
رابطـه او بـا زن هـا در محـدوده منافع شخصياش شکل مي گيرد و به پايان مـي رسـد، نـه بـر اسـاس ارتبـاط عـاطفي و احساسي، درست برخلاف بهزاد که پس از سال ها نسبت به رؤيا همچنان احسـاس تعهـد ٧٤/ نقد رمان هاي نفرين شدگان و مهماني تلخ با رويکرد منطق مکالمه باختين ميکند.
اين احساس تا حـدي زيـادي از تعامل با ديگران در آنان ناشي مي شود: «مي شه يکي از اون سيگارهاتو بکشم ؟ ٧٦/ نقد رمان هاي نفرين شدگان و مهماني تلخ با رويکرد منطق مکالمه باختين پاکت سيگار را گرفتم جلوش .