چکیده:
آخرین حج پیامبر اکرمk که در آخرین سال عمر شریف حضرت واقع شد، حجةالبلاغ نام دارد. یکی از مباحثی که در این حج بدان پرداخته شد، مسئله ولایت است که در آیه 3 سوره مائده به آن اشاره میکند Pالْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتىِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَO به عقیده امامیه و برخى اهلسنت، روز غدیر خم و خلافت علىj است. با تبیین موضوع ولایت، دین به اکمال میرسد. مسئله ولایت در منابع معتبر به تواتر بیان گردیده است؛ اما در مواردی از دید مستشرقان مغفول مانده و بنا به هر دلیلی بیان نشده است. جستار پیشرو با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و با روش انتقادی به بررسی و نقد دیدگاه یکی از مستشرقان به نام «دوین استوارت» پرداخته است. وی استادیار زبان عربی و مطالعات اسلامی، در دانشگاه استوری است. او مقالهای تحت عنوان «حجةالوداع» در دایرةالمعارف لایدن نوشته است که اخبار عزیمت پیامبرk به مکه را با جزییات بیان کرده است؛ اما اخبار مراجعت ایشان به مدینه و مهمترین قسمت حجةالبلاغ که معرفی امیرمومنان علیj بهعنوان ولی و سرپرست مسلمانان هست، ذکر نکرده است. در جستار فرارو، به نقد منابع مورد استفاده توسط مؤلف پرداخته شده و اینکه حتی از همین منابع نیز بهخوبی استفاده نکرده و اطلاع کافی از منابع مورد استفاده نداشته است. بنابراین مدخل «حجةالوداع» دوین استوارت، بر اساس ادله قرآنی و روایی غیرقابلپذیرش است.
The last Hajj of the Holy Prophet (P) which took place in the last year of his honorable life is called Hajj al-Balagh. One of the topics discussed in this Hajj is the issue of Wilayah [guardianship], which is mentioned in verse 3 of Surah Ma'idah ﴿ الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام ﴾ [Today I have perfected your religion for you, and I have completed My blessing upon you, and I have approved Islam as your religion.] [5:3], according to Imamia and few Sunni scholars, it is the day of Ghadir Khum and Imam Ali (A)’s caliphate. By explaining the issue of Wilayah, religion is completed. The issue of Wilayah has been frequently discussed in reliable sources; But in some cases, it has been overlooked by Orientalists and has not been mentioned for any reason. The current article examines and criticizes the view of an Orientalist named Devin Stewart with a descriptive-analytical approach and a critical method. He is an Assistant Professor of Arabic Language and Islamic Studies at Emory University. He has written an article entitled "Hajjah al-Wida’ [Farewell Hajj]" in Leiden Encyclopedia which describes the reports of the Prophet's (P) departure to Mecca in detail; However, he did not mention the news of his return to Medina and the most important part of Hajj al-Balagh, which is the introduction of Amir al-Mumineen Ali (A) as the Walli and guardian of the Muslims. In this article, the sources used by the author are criticized and that even these sources are not used well and he did not have enough information about the sources used. Therefore, the article of Devin Stewart's "Hajjah al-Wida’ [Farewell Hajj]" is unacceptable on the basis of Qur'anic and narrational arguments.
خلاصه ماشینی:
ابن هشام که شاگرد بکایی بود، بهصورت کامل کتاب سیره ابن اسحاق را از او دریافت کرد؛ و اخبار حجةالبلاغ را از شروع سفر تا پایان مناسک حج در دوازده روایت بیان کرد (ابن هشام، السیرةالنبویه، 1413: 4/ 248ـ253)؛ و در روایت سیزدهم بهیکباره بدون پرداختن به کیفیت مراجعه پیامبر اکرم( به مدینه فقط با عبارت «ثم قفل رسولالله» به برگشت اشاره میکند و سپس از اقامت ایشان در بقیه ذیالحجه و صفر در مدینه و اعزام اسامه بن زید برای جنگ با رومیان سخن گفته است (همان: 4/ 252) و طبق اشارهای که خود کرده است، لازم نمیدید که همه مطالب ذکرشده در کتاب را بیان کند، ازاینرو به حذف احادیث و در مواردی نیز اضافاتی بر آن افزود، بنا به اعتراف خود ابن هشام، چهار مطلب را از کتاب سیره ابن اسحاق حذف کرده است که به خاطر طولانی شدن کلام، هر آنچه مربوط بهنقد مقاله حجةالوداع است، به مطالعه آن پرداختهشده است.
( (مائده/ 67)، آنجا که سبب نزول آیه را مطرح میکند و داستان غدیر را بیان میکند، حتی بهعنوان یک احتمال چیزی بیان نکرده است (طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، 1412: 3/ 198ـ199)؛ اما یکی از راهکارهایی که طبری برای این کار انجام داده است، کتابهای مستقلی تحت عنوان «طرق حدیث الغدیر» یا «کتاب الولایة» و کتاب «فضایل علی ابن ابیطالب(» درباره حدیث غدیر تألیف کرده که آن را در تاریخش ذکر نکرده است؛ و شاید هم ذکر کرده، ولی دیگران برداشتهاند.