چکیده:
اندیشمندان ایرانی به فراخور زمانه و زمینه، هر کدام رویکردی متفاوت در برخورد با غرب و مدرنیته برگزیدند. هدف این پژوهش، فهم نگرش شریعتی نسبت به غرب و مدرنیته بوده و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و با استناد به آثار ایشان و بر اساس چارچوب نظری مکتب فرانکفورت به دنبال دستیابی به این هدف و پاسخگویی به این سؤال است که موضع و دیدگاه شریعتی نسبت به چیستی غرب و مدرنیته چیست؟ به نظر میرسد ایشان با نگاهی گزینشی و انتقادی به چیستی غرب و مدرنیته، بر لزوم استفادهی صحیح از مدرنیته و حفظ هویت در برابر چیستی غرب اصرار میورزید. بنا بر شواهد، نگرش شریعتی به چیستی غرب از منظر تمدن و استعمار است. وی به جنبههای مثبت و علمی تمدن غرب، به دلیل تناسب با جوامع جهان سوم تمایل نشان میداد، و به استعمار از آن جهت که از خود بیگانگی را بر جوامع جهان سوم تحمیل میکرد، نگاه منتقدانهای داشت. زاویهی دید او به مدرنیته نیز، به دو وجه تمدن و تجدد تقسیم میشود. وی علیرغم آنکه تمدن را امری مثبت میدانست، بر تجددی هجوم میبرد که ما را مقلّد و مصرفزده میکرد.
Iranian thinkers, befitting to the time and context, each chose a different approach in dealing with the West and modernity. The purpose of this study is to understand Shariati's attitude towards the West and modernity and by using qualitative content analysis method and quoting his works and based on the theoretical framework of the Frankfurt School, this research seeks to achieve this goal and answer the question: what is Shariati's position and view on the essence of the West and modernity? He seems to have taken a selective and critical look at the essence of the West and modernity, insisting on the need to use modernity properly and maintain an identity against the essence of the West. According to the evidence, Shariati's view of the essence of the West is from the perspective of civilization and colonialism. He was interested in the positive and scientific aspects of Western civilization because of its relevance to Third World societies and had a critical view of colonialism because it imposed alienation on the societies of the Third World. His view of modernity is also divided into two aspects of civilization and modernity. Although he saw civilization as a positive thing, he attacked modernity that imitated and consumed us.
خلاصه ماشینی:
این کتاب از شش فصل ، یک ضمیمه کوتـاه و دو پیوست تشکیل شده که نویسنده در آن ضمن گزارش های مشروح از اندیشه های روشنفکران و اندیشمندانی مانند احمد فردید، جلال آل احمد، احسـان نراقـی ، رضـا داوری اردکانی ، داریوش آشوری ، داریوش شایگان و سیدجواد طباطبایی ، اندیشه های این متفکران هویت اندیش را نسبت بـه آرا و اندیشـه هـای فردیـد سـنجیده اسـت ؛ (هاشمی ، ١٣٩٧) ولی در مورد شریعتی و تلاش وی در مورد بازخوانی هویت ایرانی و مبارزه با هویت غربی سخنی به میان نیاورده است .
از جمله ویژگی های خاص این تشخّص غرب ، که آن را از سایر فرهنگ ها و تمدن های موجود و یا تاریخی غیر از آن ممتاز می نماید در ظاهر، کنار گذاردن آمـوزه هـای دینـی و چیستی غرب و مدرنیته در اندیشۀ شریعتی ٥٧ وحیانی و رویکردهای غیب اندیشانه از ساحت هـای مختلـف زنـدگی بشـر اسـت ؛ یعنـی برعکس آنچه به عنوان شرق نامیده می شود کـه عمـدتاً در ظـاهر و سـطح هـم ، گـرایش و حضور مفاهیم و مناسبات وحیانی و نگاه غیب اندیشانه را حفظ کرده است (آجرلـو، ١٣٩٧: ١٧).
به علاوه این که نوعی تناقض نیز در گفتار شریعتی وجود دارد؛ چرا که وی تلاش داشت تا روشن فکران ایرانی را در مواجهه با سنت و مدرنیته از افراط و تفریط بـازدارد و آنـان را بـه راه میانـه ای دعوت نماید که با استفاده از روش های عقلانی ، جنبه هـای مثبـت مدرنیتـه کـه بـا جوامـع اسلامی سازگار هستند را اتخاذ کرده و برای ایجـاد یـک الگـوی بـومی ، یعنـی مدرنیتـه ی اسلامی ، مورد استفاده قرار دهند؛ اما شریعتی گاه خود در دام همین افراط و تفریط گرفتـار می شود.