چکیده:
اوستها در مرکز کوهستان بزرگ قفقاز در دو سوی گذرگاه داریال ساکن هستند. شماری مسلمان و شماری مسیحیاند. نتایج پژوهشهای علمی و خودآگاهی هویتی اوستها حاکی از خویشاوندی آنان با ایرانیان است و تبار ایشانرا در زنجیرهای از سکاها، سرمتها، آلانها و آسها و سرانجام اوسها و اوستها ترسیم میکند. آلانها و آسها که پیشینۀ آنها به سدههای واپسین پیش از میلاد بازمیگردد، متأخرترین نیاکان اوستها محسوب میشوند، مردمانیکه حضور یافتنشان در سرحدات شمالی ایران، آنها را برای ایرانیان واجد اهمیتی درخور ساخت. در مقالۀ حاضر به جستجوی بخشی از زنجیرۀ نیاکان اوستها، یعنی آلانها و آسها و تحول این نامها در کتیبهها و مکتوبات بهجا مانده از دوران ایران پیش از اسلام و همچنین آثار چاپشده تاریخنویسان، سفرنامهنویسان، اندرزنامهنویسان و شاعران ایرانی به زبان فارسی تا دورۀ قاجار پرداخته میشود. یافتههای این پژوهش حاکی از تطابق بزنگاههای حیات نیاکان اوستها و تحول نامهای ایشان در منابع ایرانی با نتایج پژوهشهای تاریخی به زبانهای مختلف و دستاوردهای باستانشناسی و زبانشناسی است.
The Ossets live in the center of the Greater Caucasus Mountains on either side of the Darial Gorge. Some are Muslims and some are Christians. Results of scientific research and self-awareness of the Ossets indicate their kinship with Iranians and their lineage traces them to a chain of Scythians, Sarmatians, Alans, and the Asii, and eventually to the Osii and the Ossets.The Alans and the Asii, whose ancestry dates back to the last centuries BC, are the most recent ancestors of the Ossets, peoples whose their presence on the northern frontiers of Iran made them important to Iranians.The present article looks at a part of the ancestors' chains of the Ossets, Alans and the Assi, and the Osii and the change of these names in the inscriptions and published Iranian works, including works of historians, Prose writers, travelogues, and poets until the Qajar era.The findings of this study indicate that the turning points of the life of the ancestors of Ossets and the change of their names in Iranian sources show compliance with the results of historical research based on other languages, and archaeological and linguistic achievements.
خلاصه ماشینی:
در مقالۀ حاضر به جستجوي بخشي از زنجيرة نياکان اوست ها، يعني آلان ها و آس ها و تحول اين نام ها در کتيبه ها و مکتوبات به جا مانده از دوران ايران پيش از اسلام و همچنين آثار چاپ شده تاريخ نويسان ، سفرنامه نويسان ، اندرزنامه نويسان و شاعران ايراني به زبان فارسي تا دورة قاجار پرداخته ميشود.
او همچنين به اتفاق بارتولد مينويسد: «آلان هاي قفقازي نياکان اوست هاي امروزي هستند که اين قوم نام از آس (به احتمال زيادي نام باستاني آئورسي (Aorsi) و همچنين نام ال ارسيه (al-Arsiyya) به روايت مسعودي به منزله نيروهاي نظامي در خدمت خزرها و همچنين نامي که روس ها آلان ها را بدان ميخواندند يعني ياسي) گرفته شده است ، مردمي که از طايفه برادر آلان ها بوده اند» (١٩٨٦ ,Barthold and Minorsky).
در کتيبۀ کرتير در کعبۀ زردشت ، اين موبد متنفذ قرن سوم ميلادي در تشريح عملکردش در بازسازي آتشکده ها و جبران خسارت هاي وارد شده به مناطقي که شاپور اول به آنجا لشکر کشيده بود از آلان و آلانان در نام ميبرد و آن را در رديف انطاکيه ، شهر سوريه ، شهر يونان ، شهر ارمن و ورجان و بلاسگان به منزلۀ بخشي از انيران که ذيل فرمان شاه ايران و انيران است معرفي ميکند (عريان ، ١٣٧٠: ١٩٢).
اين اشارة ابوريحان از معدود گزارش ها دربارة حضور آلان ها و آس ها در مرزهاي شمال شرقي ايران در منابع ايراني است ؛ عمدة ارجاعات به آلان ها و آس ها به استقرار آنان در صفحات شمال غربي ايران اشاره دارد که مربوط به حضور آنها در نواحي مذکور از قرن اول ميلادي به بعد است .