چکیده:
برای شناخت یک شخصیت و ابعاد زندگی او، راه های گوناگونی وجود دارد. از همه مطمئن و مستند ترین راه، روایتی است که شخص از حیات خویش می دهد. در این صورت، آنچه گفته می شود یا به قلم می آید، به شرط راستی، صداقت و بیان واقعیت، از هر سخن و گفته دیگری به واقعیت نزدیک تر و به قبول و پذیرش سزاوارتر است.لسان صدق الهی امیر مومنان علی بن ابی طالب7، در این موضوع، نمونه ای بارز و قابل توجه است. ایشان چه در خطبه ها، نامه ها و سخنان کوتاه نهج البلاغه و چه در روایات و اسناد دیگری که درباره ایشان و از ایشان باقی مانده، بارها و با تعبیرهای مختلف به معرفی خود پرداخته و پرده از چهره نورانی خویش برداشته است. آنچه در این مقاله می خوانید، بخشی از گفته ها و نامه های امیر مومنان(ع) است که با استفاده از واژه «انا» [=من] جلوه هایی از شخصیت عاطفی، ایمانی، اجتماعی و الهی خود را نمایانده و درباره بسیاری مسائل روزگار خویش، که مربوط به امت مسلمان و آینده جامعه اسلامی است، اظهار نظر، و عرصه ای بزرگ از هدایت و نور و حقیقت را به مخاطبان خود عرضه کرده است.
ثمة طرق مختلفة لمعرفة شخص ومختلف جوانب حیاته. ومن أکثر الطرق إطمئنانا
وأکثرها موثقة هی الروایة التی یعطی نفس الشخص عن حیاته. وفی هذه الحالة، فیعتبر ما
یقوله الشخص أو یکتبه أقرب إلی الحقیقة وأجدر للقبول من أی کلام آخر وذلک شریطة
أن یکون صادقا فی بیان الحقیقة.
ومن أبرز النماذج وأجدرها للاهتمام هو اللسان الصدق الإلهی لأمیر المؤمنین
علی بن أبی طالب علیه السام. ولقد قام أمیر المؤمنین علیه السلام فی مختلف خطبه،
ورسائله وکتبه، وحکمه ومواعظه فی نهج البلاغة وکذلک فی بعض الروایات والوثائق
الأخری التی تتمحور حول شخصیته علیه السلام قام بالتعریف بنفسه أکثر من مرة ومن
خلال تعابیر مختلفة وأماط اللثام عن وجهه المشرق.
وأما ما یقرأ القارئ الکریم فی هذه المقالة هو جزء یسیر من أقواله سلام الله علیه فی
وکشف من خلالها عن بعض الجوانب من » أنا « رسائله وکتبه التی استخدم فیها کلمة
الشخصیة العاطفیة والإیمانیة، والاجتماعیة، والإلهیة لنفسه سلام الله علیه، کما أبدی
رأیه حول کثیر من أحداث فترة حیاته المبارکة التی ترتبط بالأمة المسلمة وبمستقبل
المجتمع الإسلامی وکشف بذلک آفاقا جدیدة من الهدایة والنور والحقیقة أمام مخاطبیه.
هذه المقالة ترجمة خلاصة للمقالة بقلم السید محمدرضا الحسینی الجلالی بعنوان
نشر فی مجلة » أنا: ترجمة ذاتیة للإمام أمیرالمؤمنین علیه السلام طبقا للنصوص الموثوقة «
. علوم الحدیث العدد الرابع سنة 1421
There are many ways to know a figure and the dimensions of his life. One
of the most reliable and documented ways is the story one describes
of his own life. In this case and on the condition of observing truth
and honesty and expressing reality, what is said or written is closer to
reality and more desirable to be accepted than any other words.
In this regard, the divine honest voice of Amir al-Mu’minnan Ali
ibn Abi Talib is a remarkable example. In his sermons, letters, and
short sentences inserted in Nahj al-Balaghah, as well as in his
other narratives and documents, he repeatedly and in various forms
introduced himself and exposed his brilliant personality. What you
will read in this article is a part of the sayings and letters of Amir
al-Mu’minan. Here, using the word “ana” (I), he depicted some
aspects of his emotional, religious, social and divine personality,
expressed his ideas about many issues of his time with regard to the
Muslim Ummah and the future of the Islamic society, and provided
his audience with a great collection of guidance, light and truth. The
original version of this article was written by the brilliant scholar,
Seyyed Muhammad Reza Husseini Jalali, who, with the great
emphasis on the narrative and historical texts, set forth and presented
the words of Amir al-Mu’minin in the introduction of his work by the
use of the word “ana”. Here, a translated summary of the article will
be presented.
خلاصه ماشینی:
اصل مقاله در آمدآنچه درباره ویژگی های ذاتی، نَسَب، خصوصیات تربیتی، اعمال، فضائل، برجستگی ها و امتیازات شخصی، مجاهدت ها، صبر و محرومیت در راه خدا و در راه اسلام و رسول اکرم9، تجربه های تاریخی، درگیری ها، تدابیر، روشنگری ها، آثار، علوم، قضاوت ها، ماجراهای امیر مؤمنان7، همچنین نگاشته ها و موضع گیری های اندیشمندان با گرایش ها، فرقه ها و گروه های گوناگون درباره آن حضرت، ظلم ها، ظلمت ها، تحریم ها، خطاهای نگارشی عمدی و سهوی در طول سال های متمادی و دیگر آفات، همگی باعث شده شناخت شخصیت علی بن ابی طالب7، کاری سخت و ناشدنی بنماید و ایشان را در صدر فهرست کسانی قرار دهد که امت ها درباره ایشان یا راه افراط و طرفداری غلوآمیز پیموده اند، یا تا آخرین حد دشمنی و اجحاف پیش رفته و حق ایشان را از هر دو سو ضایع کرده اند.
فرمود: «من علی فرزند ابوطالب و عموزاده رسول خدا9 و برادر او، و فرستاده اش به سوی شما هستم.
(ابن ابی الحدید، 1404ق، ج14، ص139)امام7، در جواب معاویه، درباره نسب خود فرمود: «اما اینکه گفتی ما فرزندان عبد منافیم، درست است که تبار ما یکی است، اما امیه چون هاشم نیست و جنگ با عبدالمطلب را در یک رتبه نتوان دید.
حضرت7 پس از اطلاع از حرکت لشکر شام به فرماندهی معاویه بن ابی سفیان، در سخنانی فرمود: «من اول کسی بودم که زیر درخت با رسول خدا9 بیعت کردم.