چکیده:
این مقاله پس از مقدمهای کوتاه درباره زندگی آقانجفی قوچانی، در دو رهیافت تربیتی و تاریخی، گزارشهای سفرهای زیارتی آیتالله نجفی قوچانی را که پیاده نیز بوده است، بررسی میکند. در رهیافت تربیتی مواردی چون نیت سفر، توجه به توشه و مخارج سفر، انتخاب همسفر همشان و مناسب، توجه به نکات امنیتی، توقف کوتاه در کربلا، توسلات مرتبط با زیارت، استقامت در زیارت کربلا با وجود مشکلات فراوان، خدمت به زوار و بردباری در سختیهای مسیر بررسی میشود و در رهیافت تاریخی به مواردی چون مسیر سفرهای زیارتی از اصفهان به کربلا و در عراق، بین کربلا و نجف، چرخه مالی و رونق اقتصادی ناشی از رفت و آمد طلاب، امکانات و آبادی مسیر زیارت عتبات، سختیهای سفر به عتبات و... بررسی میشوند.
After a short introduction on the life of Ayatollah Najafi Quchani, this
study explores the reports on the ziyārah pilgrimages of Ayatollah
Najafi Quchani, which were on foot, based on two educational and
historical approaches. Based on the educational approach, things such
as the intention of the journey, paying attention to the provision and
expenditures of the journey, choosing an appropriate fellow traveler
who is of the same status, attention to security measures, having
a short stop at Karbala, invocations related to ziyārah, showing
endurance while performing ziyārah in Karbala in the face of many
difficulties, serving fellow pilgrims, and patience before difficulties
along the path will be explored. Based on the historical approach,
things such as ziyārah routes from Isfahan to Karbala, and in Iraq
from Karbala to Najaf, financial cycle and economic boom arising
from commuting of clerics, the facilities and advancement of the
routes for ziyārah of the holy sites, the difficulties of traveling to the
holy sites, the difficulties of journey, and the like will be studied.
خلاصه ماشینی:
رهیافتی به آداب و تاریخ زیارت امام حسین(علیه السلام) در قرن گذشته با تکیه بر خاطرات آیت الله نجفی قوچانی نویسنده محمدسعید نجاتی چکیده این مقاله پس از مقدمهای کوتاه درباره زندگی آقانجفی قوچانی، در دو رهیافت تربیتی و تاریخی، گزارشهای سفرهای زیارتی آیتالله نجفی قوچانی را که پیاده نیز بوده است، بررسی میکند.
لذا یک قبایی که از سال اول مانده بود و همه جای آن پاره شده بود، میپوشیدم و کفشی که پاشنه آن بهکلی رفته و سرپنجه آن نیز درزهایش باز بود، برمیداشتم؛ و لو در بین راه نمیپوشیدم فقط به جهت دو ـ سه روزی که در کربلا بودیم، و همچنین عبا هم خاچیه مندرسی بود و پیراهن و زیر جامه که غالباً مستور بود خدا میداند که چه بود و این سفر پول درستی هم گیر نیامد (آقانجفی قوچانی، 1375ش، ص244).
آقانجفی میگوید: و بیشتر از سه روز هم غالباً نمیماندیم که روایت شده پس از زیارت، زود مراجعت کنید که اشتیاق بَدوی زود زایل میشود و کمکم دل، سیاه [میشود] و قساوت میگیرد و در زیارت رفتن، شرک و ریا داخل شود و تحدید سه روز هم جهت آن [است که] سیدالشهدا7 املاک و اراضی کربلا را خـرید و به همان مالکین اول واگذار نمود مشروط بر اینکه سه روز زوار را پذیرایی کنند و ظاهر شرط این است که اراضی به هرکسی انتقال یابد، شرط هم بر منتقلالیه لازم است که معمول بدارد تا روز قیامت (آقانجفی قوچانی، 1375ش، ص244).
آقانجفی خاطرهای را درباره این مسئله در سفر پیاده کربلا نقل کرده است:در مقابل من میان دو حجره کاروانسرا هفت - هشت نفر از امنیه عثمانی منزل نموده بودند [و] محض توجه از زوار و اینها برای خود غذا پخته بودند [و] غذای خود را در میان سینی بزرگی کشیده بودند.