چکیده:
بر اساس تئوری هزینه معاملات، مدیریت فعال شرکت منجر به کاهش هزینههای معاملات و در نتیجه باعث کاهش فاصله بین قیمت خرید و فروش سهام و به تبع آن باعث افزایش نقدشوندگی سهام شرکت میشود. در مقابل، بر اساس فرضیه کژگزینی، زمانیکه گروهی از سهامداران نسبت به گروه دیگر از مزیت اطلاعاتی برخوردار باشند، ناقرینگی اطلاعاتی رخ خواهد داد که سبب کاهش نقدشوندگی میگردد. پژوهش حاضر با استفاده از اطلاعات 148 شرکت طی 10 سال، بر اساس تئوری هزینه معاملات و فرضیه کژگزینی و با استفاده از رویکرد الگوی رگرسیون انتقال هموار تابلویی به تبیین رابطه نامتقارن مالکیت عمده و نقدشوندگی میپردازد. نتایج نشان میدهد، در رژیم اول (سطح آستانه 1/36 درصد) رابطه مثبت و معناداری بین مالکیت عمده و نقدشوندگی سهام و در رژیم دوم رابطه منفی و معناداری بین مالکیت عمده و نقدشوندگی سهام وجود دارد. بنابراین، نمیتوان به این نتیجه رسید که سرمایهگذاران عمده، ذاتاً برای بازار سرمایه خوب یا بد هستند.
According to the transaction cost theory, active management leads to a reduction in transaction costs and thus reduces the distance between the bids and ask gap. Also, on the contrary, based on the adverse selection hypothesis, when a group of shareholders has the advantage of information over another, there is an information asymmetric that will reduce liquidity. This study is primarily aimed at testing the mentioned theories. Using a panel smooth transition regression model, as a new econometric technique, we examined the data to explore the asymmetric impact of blockholders ownership on liquidity in the 148 firms for the period 2009 to 2018 from TSE. Our empirical results strongly rejected the null hypothesis of linearity, and the test for no remaining nonlinearity indicated a model with one transition function and two threshold parameters. The first regime (levels of blockholders ownership below 36.1 percent) showed that liquidity increases with institutional ownership while the trend was reversed in the second regime (levels of blockholders ownership above 36.1 percent). Blockholders are inherently good or bad for the capital market because their impact varies from diet to regimen, and it seems to be dependent on the percentage of ownership of blockholders and corporate characteristics.
خلاصه ماشینی:
مالکيت عمده و نقدشوندگي سهام : کاربردي از الگوي رگرسيون انتقال هموار تابلويي 2 عباسعلي دريائي ، ياسين فتاحي ٣ چکيده بر اساس تئوري هزينه معاملات ، مديريت فعال شرکت منجر به کاهش هزينه هاي معاملات و درنتيجه باعث کاهش فاصله بين قيمت خريدوفروش سهام و به تبع آن باعث افزايش نقدشوندگي سهام شرکت ميشود.
پژوهش حاضر با استفاده از اطلاعات ١٤٨ شرکت طي ١٠ سال ، بر اساس تئوري هزينه معاملات و فرضيه کژگزيني و با استفاده از رويکرد الگوي رگرسيون انتقال هموار تابلويي به تبيين رابطه نامتقارن مالکيت عمده و نقدشوندگي ميپردازد.
با توجه به آنچه بحث شد؛ پژوهش حاضر با استفاده از الگوي رگرسيون انتقال هموار تابلويي ٩ به دنبال تعيين حد آستانه اي براي بررسي رفتار غيرخطي بين سهامداران عمده و نقدشوندگي سهام است .
Holmstrom and Tirole هفلين و شاو١ (٢٠٠٠) با انتخاب نمونه اي متشکل از ٢٦٠ شرکت به رابطه مثبتي بين درصد سهامداران عمده و اختلاف قيمت پيشنهادي خريدوفروش سهام دست يافتند.
نتايج پژوهش آن ها نشان ميدهد که بين سازوکارهاي حاکميت شرکتي و نقدشوندگي سهام در بورس اوراق بهادار تهران ، رابطه معناداري وجود ندارد.
نتايج پژوهش آن ها نشان داد که بين درصد مالکيت شرکت هاي سرمايه گذاري عمده و دامنه تفاوت قيمت پيشنهادي خريدوفروش ، رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.
تصريح الگو در اين پژوهش جهت بررسي اثر غيرخطي ساختار مالکيت بر نقدشوندگي سهام از الگوي رگرسيون انتقال هموار تابلويي استفاده شده است .
در اين پژوهش ، جهت بررسي اثر ساختار مالکيت بر نقدشوندگي سهام مانند (روبين ، ٢٠٠٧: ٢٢٧) از رابطه (٦) استفاده شده است .