چکیده:
واژه ی حباب بیش تر در بازارهای مالی و زمانی به کار میرود که افزایش انتظارات عمومی از افزایش قیمتها در آینده باعث افزایش موقت قیمتها در زمان حال شود. هر تصمیم مالی، ریسک و بازده مخصوص به خود را دارد و ترکیب این دو عامل بر قیمت سهام اثر میگذارد. یکی از مهمترین ریسکهایی که بر بازده سهام تأثیر میگذارد، ریسک حبابی شدن قیمت سهام است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ریسک تشکیل حباب قیمتی از آزمون ریشه واحد راست دنباله بر بازده سهام در یک مدل قیمتگذاری پنج عاملی از دادههای 274 شرکت برای پرتفوی های ماهانه مربوط به 8 سال طی دوره زمانی 1389:02-1396:12 استفادهشده است. نتایج تخمین مدل پانل دیتا نشان داد که عامل حباب قیمتی، و عامل اندازه رابطه منفی و معناداری با نرخ بازده سهام دارند و عامل بازار مومنتوم، عامل ارزش با نرخ بازده سهام رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان گفت که سهام داران جهت پیشبینی نرخ بازده سهام و تعیین قیمت و ارزش سهام و داراییهای خود میتوانند از عامل حباب قیمت استفاده نمایند.
“Bubble,” when used in financial markets, refers to higher public expectations of rising prices in the future that leads to a temporary increase in prices. One of the most important risks affecting stock returns is the risk of bubbling stock prices. This study aimed to investigate the effect of pricing bubble formation risk on the stock return. A five-factor pricing model was used for the data gathered from 274 companies within six months for monthly portfolios during the eight years including the period of 2010-2017. Stock returns were used to measure asset pricing. The research is applied and correlated in terms of objective and post-event research in terms of collecting the research data. Panel data model estimation showed that price bubble factor and size factor had a negative and significant relationship with stock return rate and momentum market factor, value factor with stock return rate had a positive and significant relationship. Based on the research findings, it can be said that shareholders can use the price bubble factor to predict the rate of return on stocks and determine the price and value of their stocks and assets.
خلاصه ماشینی:
هدف پژوهش حاضر، بررسي تأثير ريسک تشکيل حباب قيمتي از آزمون ريشه واحد راست دنباله بر بازده سهام در يک مدل قيمت گذاري پنج عاملي از داده هاي ٢٧٤ شرکت براي پرتفويهاي ماهانه مربوط به ٨ سال طي دوره زماني ١٣٨٩:٠٢-١٣٩٦:١٢استفاده شده است .
مهم ترين تحولات در نتايجپژوهش ها حوزه مالي، در مدل هايقيمت گذاري در پژوهشويليامز١ (١٩٣٧)،مارکوويتز٢ (١٩٥٢) شارپ ٣ (١٩٦٤)، فاما و فرنچ 4 (١٩٦٤)،کارهارت ٥ (١٩٩٧)و نيز مطالعات کمبل و تامسون ٦ (٢٠٠٨)، راپاچ و همکاران ٧ (٢٠١٠)، کيلي و پرويت ٨ (٢٠١٢)، هنکل و همکاران ٩ (٢٠١١) و دانگل و هاتلينگ ١٠ (٢٠١٢) بيانگر اين است که روش هاي قابل اعتماد و از لحاظ اقتصادي معنيداري براي بهبود پيش بينيهاي بازده سهام وجود دارند اما بااين وجود معماي تفاوت در بين سهام پاسخ کاملي دريافت نکرده است و پژوهش ها در مورد شناخت علت تفاوت در بازدهي سهام ادامه دارد.
اشتباهات پيش بيني فردي در سطح کلان لغو نميشود، اما شرکت کنندگان در يک استراتژي پيش بيني پس از روندکه باعث ايجاد حباب هاي بزرگ ميشود، هماهنگ ميشوند مهر آرا فلاحتي و ظهيري (١٣٩٢)، در پژوهش خود به بررسي رابطه بين ريسک سيستماتيک و بازدهي سهام بر اساس مدل قيمت گذاري داراييسرمايه اي در بورس اوراق بهادار تهران از سال ١٣٨٧ تا ١٣٩٢ ميپردازند.
نتايج آزمون مدل اين پژوهش به دنبال بررسي فرضيه تأثير ريسک حباب قيمتي بر بازده سهام است .
بررسي رابطه بين ريسک سيستماتيک و بازده سهام در بازار بورس اوراق بهادار تهران (از سال ١٣٨٧ تا ١٣٩٢) با استفاده از مدل قيمت گذاري دارايي سرمايه اي.