چکیده:
استقلال قضات در داوری، فرآیند مهمی است که در اصل صد و پنجاه و ششم قانون اساسی بدان اشاره شده است. مسئله اصلی این پژوهش حل اخلاقی برادران دروغینِ استقلال و استبداد در قضاوت است. قضات در زمان تصمیمگیری و صدور حکم، گاهی دچار تحیر میان آن دو میگردند که تنها با شناخت ماهیت و معیارهای تمایز آنها قابل حل است. حل این چالش اخلاقی، در حوزههای دیگری نیز قابل طرح است ولی براساس آموزههای قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع)، حوزه «شناختی» (دادهسازی و دادهپردازیهای وابسته) اهمیت مبنایی دارد. آثار نوشته شده در این زمینه به استقلال قاضی، عدالت قضایی، آدابالقضا و یا استبداد سیاسی پرداختهاند که فاقد شناخت و بررسی آن دو از حیث اخلاقیاند. این پژوهش تا حد امکان معیار، نشانه و مصداق استقلال و استبداد را در این حوزه، بیان کرده است تا قضات در موقعیتی که پیش میآید توانایی خروج از این تحیّر و سردرگمی اخلاقی را داشته باشد.
The independence of judges in arbitration is an important process that is mentioned in the one hundred and fifty-sixth article of the Constitution. The main issue of this research is the moral solution of the false brothers of independence and despotism in judgment. Judges sometimes become confused between the two when making decisions and sentencing, which can only be resolved by recognizing their nature and criteria for differentiation. The solution to this moral challenge can be proposed in other areas as well, but according to the teachings of the Holy Koran and the narrations of the Ahl al-Bait (AS), the “cognitive” area (data generation and dependent data processing) is of fundamental importance. The works written in this field have dealt with the independence of the judge, judicial justice, judicial etiquette or political despotism, which lack recognition and study of the two, morally speaking. This study, as far as possible, has expressed the criteria, signs and examples of independence and despotism in this field so that judges in the situation have the ability to move out of this astonishment and moral confusion.
خلاصه ماشینی:
حوزه شناخت وظيفه بررسي دادهسازي و دادهپردازيهاي وابسته در رابطه با قضاوت را به عهده دارد و پژوهش پيش رو، به اين سؤال اصلي پاسخ خواهد داد كه معيارهاي شناختي حل اخلاقي برادران دروغين استقلال و استبداد قضات براساس منابع ديني چيست؟ گرچه كتابهايي مانند: آيين داوري (يوسفزاده، 1393)، عدالت قضايي گزيده آراء (كاتوزيان، 1392)، ادب قضاء در اسلام (آيتالله جوادي آملي، 1390)، سلوك دادرسي (اديبيمهر، 1389)، بايدها و نبايدها در رفتار و كردار قضات (ناجي جزائري، 1391)، و مقالاتي مانند: «اصول بنيادين ناظر بر تضمين استقلال قضايي در نظام حقوقي ايران با نگاهي به حقوق فرانسه»، (محسن اميري و محمدرضا ويژه، 1393)؛ «استقلال قاضي»، (مدرس، 1350)؛ «استقلال قاضي در نظام قضايي ايران در پرتو تحولات قانونگذاري»، (علي دهقاني، 1388)؛ «انديشه: استقلال قاضي، مصونيت يا مسئوليت»، (محسن محبي، 1379)؛ «استقلال قضايي در حقوق ايران و انگليس»، (وحيد خنداني و همكاران، 1397) و «استقلال و بيطرفي داور؛ ترادف يا تمايز؟»، (مطالعه تطبيقي در داوري تجاري بينالمللي، شقايق واحد و رضا معبودي نيشابوري، 1394)؛ و پاياننامههايي مانند: صفات قاضي در فقه اماميه (مجيد عظيمي، 1390)، تحقيق در مورد علم قاضي و حجيت آن (اردشير رستگاري، 1378)، صفات قاضي (حسين شهميري، 1387) و علم قاضي در فقه و حقوق (سيد مجتبي قرشي، 1387) در ارتباط با استقلال، علم يا عدالت قضايي از باب بررسي شرايط فقهي يا حقوقي قاضي تأليف شده است اما هيچ اثر و تأليفي ويژه مسئله اين پژوهش مشاهده نگرديد.
با اينكه استقلال ـ كه گاهي بيطرفي قاضي نيز تعبير ميشود ـ ميتواند از مهمترين ويژگيهاي داوري باشد ولي در متن قانون اساسي نه تصريحي به آن شده و نه تعريفي درباره آن آمده است.