چکیده:
«بازی» که در معنای عام فعالیتی سرخوشانه محسوب میشود، از زمان اندیشمندان یونان باستان تا امروز، در معانی و کارکردهای گوناگون، بهعنوان اصطلاحی برجسته در حوزههای مختلف کاربرد داشته است. میخائیل باختین، اصطلاح «بازی» را بهعنوان امری جدی، هدفمند و ایدئولوژیک در پیوند با سیاست، اجتماع و متون ادبی مورد توجه قرار میدهد و آن را عامل برهمزدن سامان گفتمان تثبیتشده میداند. از دید او بازی از طرق مختلف به متن خاصیت مکالمهگری میبخشد. مصیبتنامۀ عطّار یکی از متنهایی است که در عناصر و ساختار آن، میتوان بازی مورد نظر باختین را ردیابی کرد. این منظومه از سامان مسلط و غالب اجتماعی، مذهبی و عرفانی زمانۀ خود عبور میکند و عناصری چون کارناوال، ژانرهای گفتگوی سقراطی و ساتیر منیپه در شکل آیرونی و نیز نقیضه بهعنوان وسایط بازی، در آن، حضوری برجسته دارند. این جستار با روش تحلیلی – توصیفی، عناصر یاد شده را در مصیبتنامۀ عطّار تحلیل میکند و روشن میسازد که عطّار در مصیبتنامه، با تمرکز بر بخشی از متون عرفانی پیش از خود و گفتمان مسلط بر آنها، ساختاری آیرونیک و نقیضی پدید آورده و بدین ترتیب موفق شده است به بازی با عناصر مختلف این متون بپردازد و از این رهگذر، میان عناصر مختلف متن خود و متون پیشینو نیز آواهای گوناگون حوزۀ عرفان و تصوّف مکالمه ایجاد کند.
In Bakhtin’s opinion, the term ‘play’ is the suspense of everything in a hierarchical structure and addresses all the forms of terror, reverence, piety, and etiquette connected with that structure. Although the Attar's works are closed-off discourse in the form of monologues and his words expect no answer, by the use of play element, one may detect instances of polyphony in those works. With irony, Socratic dialogue, Menippean satire and parody, Attar trespasses the level of monologues and projects himself as a social and religious authority. The Mosibatnameh is fraught with such play features as free and familiar contacts, sublime and cheap as well as serious and comic utterances, carnivalistic mesalliances, naked posing of ultimate questions on life and death, profanation (playing with the symbols of higher authority), mock crowning and subsequent decrowning, inappropriate speeches and performances, and so on. Using a descriptive-analytical method and according to Bakhtins opinions, this study analyzes the various features of play in Mosibatnameh.
خلاصه ماشینی:
این جستار با روش تحلیلی – توصیفی، عناصر یاد شده را در مصیبت نامۀ عطار تحلیل میکند و روشن میسازد که عطار در مصیبت نامه ، با تمرکز بر بخشی از متون عرفانی پیش از خود و گفتمان مسلط بر آنها، ساختاری آیرونیک و نقیضی پدید آورده و بدین ترتیب موفق شده است به بازی با عناصر مختلف این متون بپردازد و از این رهگذر، میان عناصر مختلف متن خود و متون پیشین و نیز آواهای گوناگون حوزۀ عرفان و تصوف مکالمه ایجاد کند.
به دلیل سلطۀ گفتمان عرفانی و سلطۀ عطار به عنوان مؤلف ـ راوی در مصیبت نامه ، این پژوهش هرگز در پی این نیست که اثر عطار را در تمام نمودهای آن و در فرم هنری ویژه اش به عنوان اثری چندآوایی معرفی کند؛ اما بازی که در پیوند با مکالمه گری و (نه عینا خود آن ) است ، در آثار عطار، نمودی بارز دارد و راه را بر آواهایی در تقابل با آوای برخی دیگر از متون عرفانی (بویژه متون مدرسی) و آوای پایگان سیاسی و مذهبی عصر او میگشاید.
دربارۀ خاصیت چندآوایی و کارناوالی آثار عطار در مقالات زیر، مطالبی عنوان شده است ؛ اما به بازی و دیگر عناصر سازندۀ آن ، نظیر نقیضه ، پرداخته نشده است : احمد رضی و محسن بتلاب اکبرآبادی در مقالۀ «منطق الطیر عطار و منطق گفتگویی» (١٣٨٩) به بازخوانی منطق الطیر براساس نظریۀ منطق گفتگویی باختین و بررسی میزان همخوانی این نظریه با روایت عطار از مسیر پرندگان به سوی سیمرغ پرداخته و به این نتیجه دست یافته اند که در کنار عواملی که منطق الطیر را متنی تک صدا میسازد، عواملی چون پیشبرد روایت با تکیه بر گفتگو، وجود فضایی کارناوالی و نشانه هایی از نقیضه و سبک بخشی خاصیتی چند آوایی به منطق الطیر بخشیده است .