چکیده:
طلاق پدیده ای نیست که به طور ناگهانی رخ دهد؛ فرایندی است که چه بسا آغاز آن با آغاز زندگی مشترک زوجین هم زمان باشد. هدف این مقاله، کشف فرایندهایی در زندگی مشترک است که منجر به تصمیم زن و/یا شوهر برای طلاق می شود. در این مقاله، از روش روایت پژوهی و تکنیک مصاحبه روایی استفاده شده است. با زوج هایی که از طرف دادگستری مشهد به مراکز مداخله بحران بهزیستی مراجعه کرده بودند، مصاحبه شد و درنهایت با ۱۸ مصاحبه، اشباع نظری حاصل شد. در این پژوهش به این نتیجه رسیده ایم که می توان شش مدل فرایند طلاق را از یکدیگر تمیز داد که یک یا چندتای آن ها می تواند در یک خانواده موجود باشد. شش مدل فرایندی طلاق عبارت اند از: مدل ازدواج ناهمسان، مدل ازدواج اجباری، مدل ازدواج نابالغ، مدل خانواده مردسالار، مدل خانواده کم برخوردار، و مدل خانواده ناسالم.
Divorce is not a phenomenon that occurs suddenly; it is a process that begins with the onset of the couple's common life. The purpose of this article is to discover processes in common life that lead to the decision of a woman and / or husband to divorce. In this paper, the narrative and narrative interview technique has been used. The interviews were conducted with couples who came to the centers of the welfare crisis intervention center in Mashhad, and eventually received an overwhelming saturation with 18 interviews. In this study, we have come to the conclusion that six models of divorce process can be distinguished, one or more of which can be found in a family. Six models of divorce process are: heterogeneous marriage model, forced marriage model, immature marriage model, male-model family model, low-income family model, and unpopular family model.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش هاي متعددي نيز ارتباط بين طلاق و افزايش آسيب هاي اجتماعي نظير روسپي گري، فقر، بزهکاري نوجوانان، آسيب هاي رواني والدين و فرزندان، انحرافات جنسي (آماتو و کيث ٣، ١٩٩٦؛ آماتو و دنيس ٤، ٢٠٠٣؛ کلانتري، روشنفکر و جواهري، ١٣٩٠؛ ييپ ، يوسف ، چان، يانگ و وو٥، ٢٠١٥) و هم چنين در سطحي کلي تر، کاهش ميزان سرمايه و اعتماد اجتماعي ، مسئوليت ناپذيري اجتماعي ، افول در ميزان تعهد اجتماعي ، پيدايش هويت هاي سيال، پراکنده و مبهم (کولتر و کالينز٦، به نقل از محمدپور، ١٣٩٣) تأييد شده است .
پژوهشگران در غالب تحقيقات جامعه شناختي به دنبال کشف علل ، بازدارندهها و پيامدهاي طلاق بودهاند (زرگر و نشاطدوست ، ١٣٨٦؛ رياحي ، عليوردينيا و بهرامي کاکاوند، ١٣٨٦؛ فاتحي دهاقاني و نظري، ١٣٨٩؛ يوسفي و باقريان، ١٣٩٠؛ قدسي ، بلالي و عيسي زاده، ١٣٩٠؛ اسحاقي ، محبي ، پروين و محمدي، ١٣٩١؛ پروين ، داوودي و محمدي، ١٣٩١؛ مختاري، ميرفريد و محمودي، ١٣٩٣؛ صداقت و اسديان، ١٣٩٣).
يافته ها مهم ترين عوامل شکل دهي فرايند طلاق: بررسي روايت هاي مصاحبه شوندگان از زندگي خانوادگي و رسيدن به مرحله طلاق، آشکارکننده برخي از علل مهمي است که در بيشتر اين روايت ها به وضوح مشاهده مي شود.
Yip, Yousuf, Chan, Yung & Wu 26.
Huston, Caughlin, Houts, Smith & George 28.
Williamson , Nguyen, Bradbury & Karney 29.
Greenwood, Guner, Kocharkov & Santos 36.