چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رویکرد تمدنی قرآن به آزادی سیاسی با روش استنباطی-تفسیری است؛ لذا تلاش کردهایم تا ظرفیتهای آزادی سیاسی را برای ظهور تمدن نوین اسلامی بررسی کنیم. در این راستا، آزادی سیاسی و عناصر سازندهی تمدن در قرآن کریم و عناصر تمدنساز آزادی در این کتاب آسمانی را مورد بحث قرار دادهایم. نتایج بهدستآمده نشان میدهند با توجه به ادبیات و منطق قرآن کریم، عوامل عمدهی تمدنساز در آزادی سیاسی را میتوان در سه عنصر: "فرد آزاد و مختار"، "جامعهی آزادیخواه" و "دولت بسترساز و تضمینگر آزادی" پیجویی کرد، حضور این سه عنصر در کنار یکدیگر و در فرایندی تعاملی- تکاملی، بستری مناسب برای آزاداندیشی، تولید دانش و برداشتن گامهای آغازین جهت شکلگیری تمدن اسلامی خواهد بود.
The purpose of the present study is to examine the civilized approach of the Qur'an to political freedom through an inferential-interpretive method. In this regard, we have discussed the political freedom and the constituent elements of civilization in the Holy Quran and the civilizing elements of freedom in this scripture. The results show that, according to the literature and logic of the Holy Quran, the major elements of civilization in political freedom can be traced to three elements: "free and independent", "freedom-seeking society", and "state-guaranteed and freedom-guaranteed state". The element, together, in an interactive-evolutionary process, will be an appropriate context for open-mindedness, knowledge production, and taking the first steps to shape Islamic civilization.
خلاصه ماشینی:
نتـايج به دست آمده نشان ميدهند با توجه به ادبيات و منطق قرآن کريم ، عوامل عمده ي تمدن ساز در آزادي سياسي را مي توان در سه عنصر: "فرد آزاد و مختار"، "جامعه ي آزادي خـواه " و "دولت بسترساز و تضمين گر آزادي " پي جويي کرد، حضور اين سـه عنصـر در کنـار يک ديگر و در فرايندي تعاملي - تکاملي ، بستري مناسب براي آزادانديشي ، توليـد دانـش و برداشتن گام هاي آغازين جهت شکل گيري تمدن اسلامي خواهد بود.
داده هاي تاريخي نشان ميدهند که در تمدن اسلامي، ادبيات آزادي سياسي، نحيف و لاغر است و با توجه به آن که غالب دولت هايي که به نام اسـلام و به کام خود حاکم بوده اند، تلاشي سنجيده انجام داده اند تا اين بحث و لـوازم آن فرامـوش شود.
با اين همه ، نبود سابقه ي نوشتاري به معناي آن نيست که بن مايه هاي نظـري آزادي سياسي در کلام الهي و انديشه ي سياسي اسلام وجود نـدارد، بلکـه بـا توجـه بـه شـرايط اجتماعي و سياسي در تمدن اسلامي، موقعيت طرح زاويه ي سياسي آن فراهم نشده است .
به بيان ديگر، در قـرآن کريم چه نگرشي به آزادي سياسي وجود دارد که ميتواند زمينـه سـاز تمـدني متفـاوت در جامعه ي بشري گردد؟ در فرضيه بر اين امر تاکيد شده است که بر اساس ادبيات و منطق کلام الهي، عوامل عمده و اساسي تمدن ساز در آزادي سياسي را ميتوان در سـه عنصـر: "فرد آزاد و مختار"، "جامعه ي آزاديخواه " و "دولـت تضـمين گـر آزادي و تمـدن سـاز" رديابي کرد.