چکیده:
در این مقاله با تکیه بر دیدگاه رودلف اتو دربارة تجربة مینوی از دیدگاه افلاطون دربارة تجربة زیبایی و عشق خوانشی جدید ارائه شده است که طبق آن میتوان تجربة زیبایی و عشق در افلاطون را تجربهای مینوی شمرد. تجربههای دینی دارای گونههای متنوعی هستند و نمیتوان آنها را در یک گونه جای داد. با توجه به این پیشفرض، این مقاله درصدد است تا نشان دهد که تجربة زیبایی و عشق در افلاطون در مقایسه با انواع دیگر تجربههای دینی به تجربة مینوی نزدیکتر است زیرا با تکیه بر دیدگاه رودلف اتو دربارة تجربههای مینوی اولا تجربة زیبایی و عشق نوعی آگاهی از موجودی "کاملا دیگر" است که تمام ویژگیهای آگاهی نومینوس یا دستکم، مهمترین ویژگیهای آن را دارد ثانیا زیبایی محض به عنوان متعلّق این آگاهی تمام ویژگیها یا دستکم مهمترین ویژگیهای امر مینوی را دارا است. بنابراین، میتوان مواجهه با زیبایی را مواجهه با امرمینوی و در نتیجه، تجربة زیبایی و عشق در افلاطون را تجربهای مینوی شمرد. با این خوانش نشان داده شده است که تجربة مینوی گستره وسیعی دارد و میتواند تجربه زیبایی و عشق در افلاطون را هم دربرگیرد.
خلاصه ماشینی:
با توجه به این پیش فرض ، این مقاله درصدد است تا نشان دهد که تجربۀ زیبایی و عشق در افلاطون در مقایسه با انواع دیگر تجربه های دینی به تجربۀ مینوی نزدیک تر است زیرا با تکیه بر دیدگاه رودلف اتو دربارة تجربه های مینوی اولا تجربۀ زیبایی و عشق نوعی آگاهی از موجودی "کاملا دیگر" است که تمام ویژگیهای آگاهی نومینوس یا دست کم ، مهم ترین ویژگیهای آن را دارد ثانیا زیبایی محض به عنوان متعلق این آگاهی تمام ویژگیها یا دست کم مهم ترین ویژگیهای امر مینوی را دارا است .
افلاطون نیز دربارة تجربۀ زیبایی و عشق برآمده از این تجربه معتقد است عشق نوعی آگاهی است که در اثر مواجهه با زیبایی برانگیخته میشود.
پس عنصر اساسی که اتو برای تجربۀ مینوی در نظر میگیرد یعنی "آگاهی از موجودی کاملا دیگر" در مواجهه با زیبایی نیز وجود دارد.
٥. احساس بهت و حیرت شدید احساس بهت و حیرت شدید در برابر امر مینوی که اتو آن را ناشی از عنصر رازآلودگی و "کاملا دیگر" بودن امرمینوی میدانست ، در تجربۀ زیبایی و عشق در افلاطون نیز کاملا نمایان است .
به این ترتیب ، میتوان گفت که تمام ویژگیهای تجربۀ مینوی در عشق افلاطونی نیز وجود دارد و ویژگیهای مواجهه با امرمینوی دقیقا مانند ویژگیهای مواجهه با امر زیبا است .
توصیفی که اتو برای ویژگی "کاملا دیگر بودن " امر قدسی بیان میکند، دقیقا همان توصیفی است که افلاطون دربارة موجودات قلمرو امور محض - که زیبایی یکی از موجودات این عالم است – بیان میکند.