چکیده:
این مقاله به بررسی نقش فرهنگ و برنامهریزی فرهنگی در توسعۀ شهری برای افزایش امنیت اجتماعی میپردازد. امروزه نقش فرهنگ در برنامهریزیها بهخصوص برنامهریزی شهری و منطقهای پررنگتر شده و برنامهریزان شهری و منطقهای نیز این ضرورت را دریافتهاند و میبایست فرهنگ را در برنامۀ کار خود قرار دهند، ازاینرو هر نوع برنامهریزی شهری و منطقهای باید بحث فرهنگ و هویت فرهنگی را در برنامه کار خود قرار دهد. فرهنگ بهعنوان یک عامل اصلی در برنامهریزی، در آینده توسعه نقش و جایگاه مهمی را ایفا میکند، که عدم توجه به آن در برنامهریزی؛ تأثیرات منفی زیادی بر جای میگذارد. جمعآوری اطلاعات بر مبنای مطالعۀ کتابخانهای و اسنادی بوده و بهصورت توصیفی-تحلیلی میباشد. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد که روش برنامهریزی و مدیریت شهری باید تغییراتی را در خود ایجاد کند و بهجای روشهای صرفاً کمّی و آماری و در نظر گرفتن مؤلفههای صرفاً اقتصادی و سیاسی، روشهای کیفی هم به کار برده شود و در امر برنامهریزی برای شهر و منطقه مؤلفههای فرهنگی (نیازها، ارزشها و هنجارهای مردم، صنایع فرهنگی و...) در نظر گرفته شود.
This paper examined the role of culture and cultural planning in urban development to increase social security. Today, the role of culture has become more tangled in planning, especially urban and regional planning, and urban and regional planners have recognized this necessity and they have to put culture in their workplaces, so any kind of Urban and regional planning should put culture and cultural identity in the agenda. Culture plays a major role as a major factor in planning for the future, with a lack of attention to it in planning a lot of negative impacts.The result of the research shows that the urban planning and management method must make changes, and instead of purely quantitative and statistical methods, and taking into account purely economic and political components, qualitative methods are used, and in Planning for the city and region are cultural components (needs, values and norms of the people, cultural industries, etc.). Data collection is based on a library and documentary study and is descriptive-analytic.
خلاصه ماشینی:
1. Culturalization بیان مسئله با رشد شهرنشینی و شهرگرایی و فرایند ساخت وسازهای بیرویه ، بافت های باارزش شهری در معرض بیشترین بیمهریها و تخریب های مختلف قرار میگیرند، در حال حاضر بسیاری از خانه های تاریخی به دلایل مختلف مورد بیتوجهیاند و بجای آنکه بتوانند ویژگی اثربخشی خود را داشته باشند، به صورت عناصری شدهاند که به تدریج به بافت های مسئله دار شهری تبدیل میشوند، فرایند برنامه ریزیهای کالبدی با رویکرد فرهنگ گرا میتواند که در شهرها در قالب بافت های شهری اثرگذار باشد و باید در این خصوص همت گمارند، بنابراین : -لازمۀ سیاست فرهنگی آن است که رسانه ها از شکاف میان"دارندگان" و "محرومان" بکاهند و بدین ترتیب فرصت هایی برای ایجاد ارتباط در اختیار همگان قرار دهند.
قطعنامه شماره یک کنفرانس بین الدول در زمینۀ سیاست های فرهنگی کشورهای اروپایی عنوان گویای زیر را دارد: "فرهنگ تنها به این معنا نیست که آثار و دانش هایی را گردآوری کنیم که نخبگان برای استفادۀ عموم آن را خلق و گردآوری می کنند؛ یا ملتی که از گذشته از میراثی غنی برخوردار است آن را به ملت های دیگر به منزله الگویی ارزانی میکند؛ علاوه بر این فرهنگ به دسترسی داشتن به آثار هنری و زبان و ادبیات محدود نمیشود، بلکه درعین حال اکتساب دانش ها و اقتضای شیوهای از زندگی و نیازها را هم در برمیگیرد.
برنامه ریزان توسعه نیازمند آگاهی درونی از اجتماع و کشورشان هستند، نه فقط به این دلیل که آنها را قادر به تطابق سیاست های اقتصادی با نیازها و آرزوهای مربوط به جامعه سازد، بلکه به منظور کنترل و به کارگیری موفقیت آمیز نیروهای پویایی که قابل تعریف نیستند اما هویت مردمی را میسازند و از اجزای راهبردی هر فرهنگی هستند (یونسکو، ١٣٧٦، به نقل از فاضل نیا و توکلی و تاجبخش ، ١٣٨٩: ١٥٤).