چکیده:
اساس «رثالیسم جادویی» بر واقعیّت بنا شده است» امّا نویسندة این گونة ادبی» پدیدههای
فرا واقعی را چنان با مهارت» در بافت واقعی داستان میگنجاند که بهآسانی برای خواننده» باورپذیر
میشود. در مقالة حاضر به روش تحلیلی و با نگاهی تطبیقی به مطالعه و بررسی عناصر مهم
رئالیسم جادویی در رمان «طوبا و معنای شب» نوشته شهرنوش پارسی پور و مجموعه داستانهای
کوتاه «باغ گذرگاههای هزار پیچ» اثر بورخس پرداخته شده است. نتایج بررسی نشان میدهد که از
بین مولّفههای مورد مطالعه» «اغراق و غلّو) و «پیوند و دوگانگی» بیشترین سهم را به خود
اختصاص دادهاند. همچنین» در مقایسة دو نوشته» میتوان گفت که «خاموشی و سکوت)» در «طوبا
و معنای شب) نسبت به («باغ گذرگاههای هزار پیچ) بیشتر به کار رفته است. در عین حال, کاربست
مولّفههای «دوگانگی و تلفیق» و نیز «طعنهآمیزی و کنایه» در باغ گذرگاههاء پررنگتر از رمان
پارسی پور است و به نظر میرسد نبود جوهر «طنز و کنایه») در برخی قسمتهای رمان مذکور
باورپذیری رویدادها را به مخاطره انداخته است.
خلاصه ماشینی:
بررسی تطبیقی مؤلّفههای رئالیسم جادویی در رمان «طوبا و معنای شب» و «باغگذرگاههای هزارپیچ» بهروز اظهری حمیدرضا فرضی علي دهقان چکیده اساس «رئالیسم جادویی» بر واقعیّت بنا شده است، امّا نویسندة این گونة ادبی، پدیدههای فرا واقعی را چنان با مهارت، در بافت واقعی داستان میگنجاند که بهآسانی برای خواننده، باورپذیر میشود.
» (اچه واریا، 97:1384) آنجل فلورس4 (flores-Angel) منتقد ادبی دیگری است که ضمن نام بردن از «خورخه لوئیس بورخس» به عنوان اوّلین نویسندة سبک رئالیسم جادویی و تأکید بر تأثیر مدرنیسم اروپایی، بهویژه اسپانیایی بر این شیوة داستاننویسی، نه تنها آلخو کارپانتییر را آغازگر این ژانر ادبی و دنبالهروی فرانتس روه آلمانی نمیداند، بلکه آن را تداوم سُنّت رئالیسم رُمانتیک اسپانیایی و همتایان اروپایی او میپندارد و «بدین سان، فلورس، تاریخی نوین برای آغاز تولیدِ ادبی در ژانرِ رئالیسم جادویی آمریکای لاتین معرفی میکند که سرچشمة آن را میتوان از قرن شانزدهم، یعنی از نویسندة اسپانیایی، سروانتس [مؤلّف دُن کیشوت] تا پایان قرن بیستم و نویسندة چک ـ اُتریشی، فرانتس کافکا، پی گرفت.
در پژوهشِ پیش رو، سعی بر این است تا از رهگذرِ معرّفی رئالیسم جادویی و مؤلّفههای مهمّ آن، رُمان «طوبا و معنای شب» اثر شهرنوش پارسیپور5 و «باغ گذرگاههای هزار پیچ» (The Garden of Forking paths) اثر بورخس6 را تحلیل شود و در ادامة کار، عناصر رئالیسم جادویی در هر دو اثر، استخراج و مورد بررسی قرار گرفته و در پایان، به بررسی و تطبیق دو اثر مورد مطالعه از حیث بسامد و میزان بهکارگیری مؤلفههای جادویی پرداخته شده است.