چکیده:
با دقت در آراء واندیشههای فقها و محققان در مییابیم که استعمال لفظ در اکثر از یک معنی نه تنها امکان عقلی دارد بلکه در محاورات و ذوقیات نیز مورد استفاده قرار گرفته شده و واقع شده و این استعمالات نیز بر اساس غرضی عقلایی بوده است. حال جای این سؤال است که آیا سخن گفتن بر این اساس که میتواند نوعی ابهام در کلام گوینده ایجاد کند، میتواند با روح عمومیبودن و همگانی بودن کلام وحی سازگار باشد؟ و دوم اینکه آیا این گونه استعمالات در کلام وحی وارد شده است و اصولا چه غرض عقلایی بر این نوع استعمال میتواند بار شود؟ نوشته پیش رو بر این باور است که نه تنها این گونه استعمالات با همکانی بودن و خطاب عام داشتن قرآن منافات ندارد بلکه این نوع استعمالات اتفاق افتاده و بااندکی درنگ و تأمل در سِرّ بیان برخی حقائق قرآن کریم، آن هم به صورت رمزی در مییابیم که بالاترین غرض که میتواند سبب این گونه استعمالات باشد، این است که مخاطبین این کلام از اختلاف سطحی زیادی نسبت به یکدیگر و نیز نسبت به درک حقایق هستی دارند. به این بیان و با وجود غرض عقلائی گوینده بر این گونه استعمالات و نیز جواز استعمال لفظ در اکثر از یک معنی به لحاظ عقلی باید گفت که تأویل و بطون در قرآن خود مصداقی آشکار از استعمال لفظ در یک معنا است.
خلاصه ماشینی:
مسجدشاهي و به تبع او شاگردش امام خميني (ره ) و بزرگاني همچون آيت الله ســبحاني و آيت الله مظاهري و تني چند از بزرگان و اصوليان با مناقشه در ادله عدم جواز استعمال لفظ در بيش از يک معني مدعي شدند که نه تنها عقلا اين امر محال و غيرممکن نيست ، بلکه در صورت ترتب غرضي عقلايي بر اين گونه استعمالات ، جايز و مفيد فايده مي باشــد، اما مسئله اي که در اين موضوع مغفول واقع شده آن است که آيا تأويلات وارده در مورد ظواهر قرآن مي تواند يکي از ادله جواز عقلي و وقوعي اين نوع اســتعمالات باشد يا اينکه موضوع به گونه اي ديگر است .
اين همان مرادي اســت که فقها و اصوليان درباره جواز استعمال و عدم جواز آن سخن گفته اند و مقصود تحقيق حاضر نيز همين معني است ؛ بنابراين منظور از استعمال لفظ در بيش از يک معنا اين است که لفظي داراي چند معناي مختلف بوده که آن معاني بر هم ترجيحي ندارند؛ مثلا لفظ شــير در فارسي ســه معني مشهور دارد: حيوان درنده ، وسيله اي که براي استفاده از آب روي لوله هاي آب نصب مي شود و غذاي خوراکي .
ir) ٣ ـ موارد استعمال لفظ در بيش از يک معني در نظر مجوزان ٣ـ١ـ در مقام استهلال برائت استهلال بدين معني است که در ديباچه کتاب يا نامه يا مطلع قصيده عبارتي آورده شود که با اشاره لطيف دلالت بر مراد و مطلب آن کند؛ مثلا در ديباچه کتاب هاي علم بديع مي نويسند: «نحمدک يا بديع السماوات و الارض » در اين مثال با انتخاب اسم «بديع » براي حمد خداوند متعال به موضوع کتاب نيز اشاره شده است ؛ بنابراين اين لفظ در دو معني يکي اسم حق تعالي و ديگري موضوع کتاب مي تواند به کار رود.