چکیده:
بر اساس آیکهنوالد (2004)، در برخی از زبانهای دنیا، اشاره به منیع اطلاعات گفتههای گویندگان یا گواه نمایی امری اجباری است، . در این پژوهش برآنیم تا روند پیدایش آن دسته از قیود گواهنما در فارسی را که از فعل «گفتن» برخاسته-اند، بررسی نماییم. بر این اساس میکوشیم نشان دهیم که ساخت «گویا» با مفهوم «قید گواهنما» در فارسی نو امروز از دستوریشدگی فعل «گفتن»، پا به عرصه وجود گذاشتهاست. دادههای دورههای میانه، نو متقدم و نو امروز نشان میدهد که این قید گواهنما از کوتاهشدگی نخستین صورتهای گواه-نمای حاصل از فعل «گفتن» یعنی بند«تو گویی» و پس از آن، از قیود گواهنمای «گویی» و «گوئیا» حاصل آمدهاست. بنابراین اگرچه قیود گواهنمای حاصل از فعل «گفتن» در فارسی، هنوز به مرحله وندشدگی نرسیدهاند، اما قطعاً دستوریشده و در این مسیر، از جمله به قید تحول یافتهاند. بر این اساس، تصور عدم وجود واحدهای دستوریشدهی گواهنما در فارسی از بین میرود.
خلاصه ماشینی:
پيدايش قيود «گواه نما» از فعل «گفتن » در فارسي : رويکرد دستوريشدگي 1 شادي داوري مقاله پژوهشي چکيده بر اساس آيکهنوالد (٢٠٠٤، ٢٠١٨)، در برخي از زبان هاي دنيا، اشاره به منبع اطلاعات گفته هاي گويندگان امري اجباري است ، اين که گوينده ، آنچه را که ميگويد، شخصا با چشم خود ديده ، شنيده ، بوييده ، لمس کرده ، از شخص يا اشخاص ديگري شنيده و يا بر اساس حقايق و شواهد موجود، استنتاج نموده است ، بايد به لحاظ ابزارهاي دستوريشده در جمله رمزگذاري شود.
Chappell ٣-٢- رويکرد ابعاد دستوريشدگي پيش تر اشاره کرديم ، اين پژوهش ميکوشد نشان دهد که قيود گواه نماي فارسي که از فعل «گفتن » برخاسته اند، بر اثر فرآيند دستوريشدگي از ساختي واژگاني به ساختي براي بيان مفهومي دستوري تحول يافته اند.
داده هاي قرون ٤ تا ٧ هجري يعني دوره ابتدايي فارسي نو متقدم (خصوصا در اشعار فردوسي، رودکي و ناصرخسرو و با بسامد بسيار بالا در شاهنامه فردوسي) نشان ميدهند که ساخت هايي برگرفته از فعل «گفتن »، اما نه در معناي واژگاني «گفتن »، در متون منظوم و منثور به کار رفته اند که مفهوم دستوري گواه نمايي غيرمستقيم ، بيشتر با مضمون گواه نماي استنتاجي، يعني انديشه ، پندار، نتيجه گيري، گمان و ظن گوينده را بر اســاس شــواهد و قرائن موجود در جمله رمزگذاري ميکنند.
Heiko Narrog & Bernd Heine (eds.