چکیده:
انقلاب اسلامی ایران یکی از بزرگترین رخدادهای اجتماعی در قرن بیستم است. در جهانی که تغییر و تحولات مستمر، مرزهای طبیعی جوامع را درنوردیده و سرنوشت ملتها را به هم پیوند زده، پدیدهای با این گستردگی و عظمت نهتنها نهادها و نظامهای سیاسی یک ملت و یک قوم را درهمریخته و سرنوشت تاریخی آنان را در مسیر تغییرات بنیادین قرار داده است، بلکه دامنههای آن بسی فراتر از یک کشور رفته و ملتهایی را در سمت و سویی تازه و دنیایی نو به جریان انداخته است. ازاینرو در این نوشتار به این پرسش پاسخدادهشده که 'انقلاب اسلامی ایران چه تأثیری بر تحولات ژئوپلیتیک شیعی در یمن:1979 تا 2015 داشته است؟' فرضیهای که در پاسخ ارائه میشود این است که آموزههای تشیع و تفکرات انقلابی امام خمینی (ره) که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شدند نقش مؤثری در گسترش تشیع و احیاء شیعیان زیدی و تغییر ژئوپلیتیک شیعه در یمن 1979 تا 2015 داشته است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران روحیهی انقلابی در بین ملتها تکامل یافت و در قالب آرمانهای انقلاب اسلامی به دیگر کشورها نیز سرایت کرد و در اثر این تحول موجی از خودآگاهی و بیداری اسلامی، کشورهای اسلامی بهخصوص جوامع شیعی را فراگرفت.
خلاصه ماشینی:
(عيوضي ١٣٩٤) در کتاب تحليلي بر انقلاب اسلامي که شيوه اي جديد براي تحليل انقلاب است تلاش دارد تا پيشينه تاريخي انقلاب اسلامي ايران و مسائل بعدازآن را در قالب چالشي ميان دو الگوي شبه ترقي غرب گرا و تعالي اسلامي و مباني هويت خواهي و استقلال طلبي انقلاب اسلامي را مورد تحليل و بررسي قرار دهد و چنين بيان مي کند که مي توان از الگوي «شبه ترقي غرب گرا» و «تعالي اسلامي» به عنوان دو پارادايم فکري و يا دو الگوي متمايز براي پيشرفت ايران نام برد که نگرش «شبه ترقي غرب گرا» تلاشي براي حرکت بر مبناي الگوبرداري از غرب و وابستگي به غرب و نفي فرهنگ خودي بود و اما «تعالي خواهي» پيشرفت را بر پايه فرهنگ و هويت خود ترسيم مي نمود جريان شبه ترقي براي تبديل ايران به يک کشور پيشرفته غربي، در يکصد سال گذشته تلاش بسياري نمود اما در کنار اين امر تعالي خواهي نيز از همين دوران شکل گرفت و در تداوم خويش منجر به شکل گيري انقلاب اسلامي در قالب نفي غرب زدگي گرديد و با توجه به فرآيند تکاملي که به دنبال نفي غرب گرايي بود مي توان ماهيت اين انقلاب را استقلال طلبانه و هويت خواهانه دانست و در حقيقت انقلاب اسلامي با ديگر انقلاب ها تفاوتي اساسي داشت و از عمده ترين اين تفاوت ها مي توان به فرهنگي و هويتي بودن اين انقلاب اشاره نمود؛ بنابراين بجاست انقلاب اسلامي را ازنظر هويت فرهنگي به عنوان زمينه وقوع اين انقلاب بررسي نمود و اينکه انقلاب اسلامي هويتي بود و در پاسخ به بحران هويت رخ داده در کتاب حاضر نويسنده تلاش دارد تا با روش جديدتر نسبت به متون پيش به تحليل انقلاب اسلامي ايران و به تحولاتي که در دهه هاي بعد از انقلاب به وجود آمده بپردازد و دستاوردهاي داخلي و خارجي مانند دستاوردهاي فرهنگي و سياسي و همچنين فرصت ها و چالش هاي پيش روي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران و وضعيت احزاب و جريان هاي فکري که در آستانه انقلاب اسلامي وجود داشته است را موردبحث و بررسي قرار مي دهد و به وضعيت ايران و اروپا در قرن نوزدهم پرداخته و اوضاع ايران را در قرن نوزدهم ازنظر ساخت قدرت سياسي و اجتماعي و اقتصادي و جريان هاي فکري و فرهنگي به طور اختصار مورد تحليل و بررسي قرار مي دهد.