چکیده:
مطالعات میانرشتهای باعث تعامل میان دو یا چند رشتة مختلف و زمینهسازی برای رشد و توسعة علوم و افزایش توانمندی آنان برای حل مشکلهای پیچیده و چند وجهی میشود. این تعامل میتواند از تبادل ساده نظرات تا همگرایی متقابل مفاهیم، روششناسی، رویهها و معرفتشناسی، اصطلاحشناسی دادهها، سازماندهی تحقیق و آموزش در عرصههای گسترده گردد. ادبیات و حقوق از آنجا که موضوعات یکسانی برای بحث دارند، موجب شده تا بتوان نگاه میانرشتهای به این دو حوزه داشت و نباید به خاطر آنکه یکی بیشتر حالت منطقگرایانه داشته و دیگر حالت احساس مدارانه، آن دو را از هم دور تصور نمود. «ادبیات حقوقی» ضمن گسترش دامنه موضوع برای نگارش داستانها، موجب خارج شدن مباحث خشک و بیروح حقوقی میشود و روشی برای تدریس در دانشکدههای حقوق، آگاهسازی عمومی مردم و همچنین امکان انتقاد از سیاستگذاری تقنینی و اجرایی را فراهم میسازد.
Interdisciplinary studies interact between two or more disciplines and provide context for the growth and development of science and enhance their ability to solve complex and multifaceted problems. This interaction can range from simple exchange of opinions to cross-convergence of concepts, methodology, procedures, epistemology, data terminology, organization of research and education in a wider field. Literature and Law Since they have the same issues for discussion, they have given rise to interdisciplinary approaches to these two domains, and they should not be construed as one of the most logical and emotional state of mind. "Legal literature", while expanding the scope of the subject for writing stories, leads to the emergence of dry and debatable legal issues and provides a way to teach law schools, public awareness, as well as the possibility of criticizing legislative and executive policy.
خلاصه ماشینی:
ادبیات و حقوق از آنجا که موضوعات یکسانی برای بحث دارند، موجب شده تا بتوان نگاه میانرشتهای به این دو حوزه داشت و نباید به خاطر آنکه یکی بیشتر حالت منطقگرایانه داشته و دیگر حالت احساس مدارانه، آن دو را از هم دور تصور نمود.
کلیدواژه: مطالعات میانرشتهای، ادبیات، حقوق، ادبیات حقوقی مقدمه رشد و توسعه علوم و توجه به جزئیات آنها باعث شده است، به رغم تفکیک و تقسیمبندیشان در گرایشهای مختلف؛ به شدت با یک دیگر تلاقی داشته باشند.
در این بین دلیل ارتباط میان حقوق و ادبیات از آنرو است که «هر دو آنها زمینهساز فطرت انسانی و به عنوان ساختار تحقیقاتیشان، جامعه و انسان را هدف قرار میدهند و به طور کلی میتوان گفت محتوای اساسی این دو علم در برخی موارد همپوشانی دارد».
بهترین کارهای صورت گرفته میان حقوق و ادبیات نشان دهنده وجود ارتباط و همگرایی است؛ زیرا این کارها بهترین بینش درباره رابطه زیباشناسی و دیدگاه سیاسی، اخلاقی و حقوقی را در جامعه نشان میدهد، که بر مبنای روابط میانرشتهای هرچند در ظاهر غیر معمول، قابل بررسی است.
1-1-2- نگارش آثار ادبی با محتوای حقوقی ادبیات برای آنکه بتواند جامعه و انسان را به درستی توصیف کند، «مجبور به استفاده از روش علمی در خود است.
فایده چنین نگاه حقوقی در ادبیات علاوه بر نشان دادن روحیه نویسندگان، تجزیه و تحلیل بهتر آثار آنها که به طور همزمان دارای عملکرد الهام بخش برای خوانندگان است؛ میتواند در عصر حاضر موجب قرار گرفتن ادبیات در مقامی بالاتر شود.