چکیده:
با ورود زنان به بازار کار، نقش شغلی، بهعنوان نقشی جدید در مقابل نقشهای سنتی همسری و مادری مطرح گردیده است. زنان با داشتن نقشهای همسری، مادری و خانهداری، با پذیرفتن اشتغال، در حقیقت، مسئولیتی مضاعف را عهدهدار میشوند. اشتغال زنان میتواند پیامدهای مثبت و منفی را برای خود فرد و خانواده او در پی داشته باشد. هدف این پژوهش، شناخت پیامدهای خانوادگی اشتغال زنان در شهر یزد میباشد. روش مورد استفاده، کیفی است که در چارچوب نظریه زمینهای انجام شده است. 15 زن متاهل شاغل یزدی مشارکتکننده در این پژوهش، با روش نمونهگیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز این مطالعه، به شیوه مصاحبه نیمهساختارمند گردآوری شده و با روش کدگذاری استراوس و کوربین، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مقوله نهایی حاصل از تحلیل دادهها، گرانباری نقش میباشد. مهمترین شرایط علّی حاصل از دادهها، محدودیت زمان و فراغت است. همچنین متغیرهای "کیفیت روابط زوجین" و "مدیریت درآمد زن شاغل" بهعنوان شرایط زمینهای، و "چترهای حمایتی" بهعنوان شرایط مداخلهگر تعیین شد. پیامدهای اشتغال زنان متاهل، با عناوین فشار مضاعف، تضعیف نقشهای زنانه، بهبود تعاملات و رضایت و آرامش استخراج گردید. راهبردهایی که این زنان برای کاهش گرانباری نقش بهکار میگیرند نیز شامل: مدیریت زمان، مدیریت وظایف شغلی و حمایتگری است.
With the entrance of women in labor market, employment role have been considered as a new role in front of women’s traditional roles of being a wife and motherhood. In fact, women who have roles of wife, motherhood and housekeeping, with having a job, they have accepted an additional responsibility. Women's employment can have positive and negative consequences for the individual and the family. The aim of this paper is to identify the familial consequences of women’s employment in Yazd city. A qualitative study was conducted using grounded theory approach. The required data were collected through in-depth interviews with 15 employed married women in 2018. The interviews continued to reach the theoretical saturation. The texts obtained from the interviews were analyzed using the Strauss and Corbin data analysis method. The core category in this paper is “expensive role”. The most important causal condition is “time limitation”. In addition, “quality of couple relationships” and “employed women’s earning management” were considered as the background conditions and “support umbrellas” were emerged as “interventional conditions”. The employment consequences of married women include “improving interactions, satisfaction and relaxation, double pressure, and undermining women's roles”. Strategies that these women use to reduce their expensive role include “time management, managing job tasks, and suppor.
خلاصه ماشینی:
با اين وجود، برخي پژوهش ها از جمله پژوهش ترکاشوند (١٣٩٥)، بيانگر آن است که زنان شاغل باسوادترند و اشتغال آنان نيز باعث بالا رفتن سطح درآمد خانواده ميشود و اين تعامل سواد و اشتغال ، موجب آگاهي بيشتر از نيازهاي فرزندان شده و تأثير مثبتي بر فعاليت هاي فرزندان دارد.
در اين شرايط ، اين سؤال مطرح ميشود که در چنين فرهنگ و بستري که ارزش هاي سنتي و فرهنگي تداوم دارد و بر تقسيم کار جنسيتي و مسئوليت هاي مادري و همسري زنان تأکيد ميشود، اشتغال زنان چگونه روابط آنها با اعضاي خانواده ، به ويژه همسران را متأثر ساخته است ؟ در شهر يزد، در مواجهه با چنين پديده اي که نيازمند اتخاذ استراتژيهاي مختلف براي کاهش تعارضات شغلي و خانوادگي است ، زنان شاغل براي مديريت و تعادل بخشي در حوزه خانوادگي و شغلي چه راهبردهايي را به کار ميگيرند؟ آيا در چنين شرايطي، اشتغال زنان ميتواند منجر به بهبود شرايط و جايگاه زن در جامعه و ارتقاء کيفيت روابط خانوادگي شود؟ يا برعکس ، زنان در اين شرايط ، تعارضات شديدتري را تجربه ميکنند؟ چارچوب مفهومي هر محقق قبل از اينکه موضوع يا مسأله اي را مورد بررسـي قـرار دهـد، بايـد خـود را بـه نظريه هاي مرتبط با موضوع و مطالعات انجام شده در آن حوزه ، مجهز کند و براساس يافته هاي نظري و تجربي ، حيطه بررسي مسأله و تحقيق را مشخص نمايد.